سلام یساله عقدم شوهرم تو هفته سه شب میاد خونمون فردا صبح میره سرکار منم آخر هفته ها یه روز میرم خونه مادر شوهرم اینا مشکل اینجاس من مادرم کمردرد داره یه مهره اش شکسته یکی دیگش خم شده پوکی استخون داره بخاطر همین اینجوری شده تنگی کانال هم داره الان چند ماهه اینجوریه خانواده شوهرمم خبر دارن ولی درک نمیکنن بردیمش دکتر گفت که باید استراحت کنه هیچ کار نکنه و دارو بخوره تنها راهش عمل یا استراحته ولی عملش خیلی سخته فلان نزارین کار کنه چون دور از جون پوکی استخون داره ممکنه بقیه مهره هاش هم ضربه ببینن بعد خانواده شوهرم درک نمیکنن هی به شوهرم میگن چرا زنت نمیاد اینجا فلان چرا کم میاد بعد وقتی میرم اونجا واسه شام میگن بخواب خونمون یبار رفتم اونجا بعد به مادر شوهرم گفتم میخام برم کاری ندارین گفت کجا فلان گفتم مادرم کمردرد داره نمیتونه کار کنه برم کمکش بعد میگفت تو مگه میخای چیکارش کنی کاری ازت برنمیاد😕
نمیدونم چیکار کنم من فقط یه داداش دارم خواهر ندارم که به مادرم برسه و اشپزی اینا کنه شوهرمم همش میگه درک میکنم ولی هیچی به خانوادش نمیگه که انقد گیر ندن بنظرتون چیکار کنم راهنماییم کنید