میدونم چی میگی عزیزم منم تو
زندگیم خیلیییی سختی کشیدم
۱۷سالم بود مستقل شدم خودم
کارمیکردم خونه اجاره میکردم
۷سال بعدش باهمسرم آشناشدم صابکارم بود خیلی ماه
دست ودلباز مهربون .......تا بهم
پیشنهاد ازدواح داد سریع قبول کردم من ازتنهایی وکارکردن خسته شده بودم دلم یه تکیه گاه امن میخاست ازوقتی که نامزدکردیم تاعقدوعردسی فقط
چندماه زمان برد خیلی عحله میکرد زودترعقدوعروسی کنیم
البته اینم بگم تونامزدیمون ی باربددعوامون شدا هرکی دیگه
حای من بود بهم میزد ولی من
موندم ازشب عروسی ازبس خودخواه بود جلوگیری نکردسریع باردارشدم ۱۲هفته ام
بود سقط شدن وقتی عصبی میشه ی آدم دیگه میشه الان مدتی میره تراپی بهترشده میتونه خودشوکنترل کنه
به حال خیلی مراقب باش زودعقدنکن الهی خوشبخت شی❤