یه مقدار بی تفاوتی. میدونم سخته و آدم حرص میخوره. ولی خب...
مثلا فلان موضوع رو نگفت به روی خودت نیار. وقتی هم خواست بگه نگو چرا الان گفتی چرا بهم نگفتی، اما خودت هرچیزی رو خواستی تعریف کنی بگو فقط به تو دارم میگما چون تو رو محرم رازم میدونم فقط.
برای دروغگویی بهش این باور رو بده که اعتماد داری. زنگ میزنی و میدونی سرکار نیست ولی نپرس کجایی رگو ببخشید سرکار بودی مزاحمت شدم. راه برای شرمتدگیش بذار
دخترررر بخدا تو خیلی میدوووونی. من راه شرمنده شدنشو بستم اره. اونقدر چک اش کردم که دیگه شرمنده نمیشه از دروغ و پنهانکاری کردن.
بعد آخه یه مشکلی هست، چندباری که بهم قول داده بود بهم دروغ نگه ، من چند ماه واقعا بهش اعتماد داشتم و سوال زیاد نمی پرسیدم(خیلی کم می‌پرسیدم). ولی بازم بهم دروغ گفت. یعنی ذاتش همینه؟ باید بیخیال بشم؟
یه کمی خالی بندی انگار تو ذاتش هست. خب به نظر میاد کمبود دیگه ای داره
مثلا باید ببینی علت دروغ گفتنش چیه؟ کمبود اعتماد به نفس؟ (میترسه جلوت کم بیاره) حس ناکافی بودن؟ منیت؟ میخواد خودشو بزرگتر و قوی تر جلوه بده؟ چی؟
والا فکرمی‌کنم همشو داره. خانوادش اصلا ذره ای دوسش ندارن. بهش محبت نکردن از بچگی. همیشه اینو با بچه های فامیل مقایسه کردن. مادرش همیشه سرش داد زده. پدرش فلسفی هست و همیشه با حرفاش به این حرص داده. پول نمیدن بهش،محبت نمیکنن. کلا عقده داره.روح و روانش سالم نیست. خودشم قربانیه اما خب روی خودش کار نکرده وقتی بزرگ شده. میکس همه چی داره دیگه متاسفانه.
آهاااا این همون بچه ایه که گفتم بزرگ شده ولی رشد نکرده! بهش محبت کن، افراطی نه ولی بذار دلش به بودنت گرم باشه، تو وجودش یه پسربچه ۵ساله داره که نیاز داره مورد توجه قرار بگیره، نیاز داره دیده بشه، محبت میخواد. کودک درونش رو دریاب.
شوهر من ۳۶ سالشه، یه وقتایی موقع خواب میگه من بیام تو بغلت؟ ۵ دقیقه همونجوری میمونه میفهمم اروم شده، بعد یهویی تغییر پوزیشن میده و منو محکم بغل میکنه.
🥹🥲من خودم بهش محبت میکنم، حتی به مادرم هم گفتم زیاد بهش محبت کن چون اون بیشتر به مهر مادری احتیاج داره.
ولی خب کاش اینهمه پرخاشگر نبود تا منم می‌تونستم درست باهاش رفتار کنم. چند روز پیش که سرکار بود، بهش زنگ زدم، هردفعه دیدم توی طبقه خانوما ست و بخاطر تماس من رفت پایین(طبقه آقایون).منم ازش پرسیدم چرا هی میری بالا؟(طبقه خانوما). این آخرش قاطی کرد گفت به من زنگ نزن اس بده. بعد اس دادم بهش گفتم چیکار داشتی بالا سه بار رفتی؟، کلی فحش داد بهم گفت من بهت توضیح نمیدم برو از دوستم(همکارم) بپرس. منم از روی عصبانیت یه حرکت چیپ کردم و به دوستش پیام دادم گفتم شوهرم بالاست یا پایینه؟ اونم کلا یه دروغ دیگه گفت بهم. آخرش نفهمیدم شوهرم بالا با خانوما حرف میزد که بهم گفت بهم زنگ نزن یا چی. فقط خودم خراب شدم این وسط🥲
ول کن دختر، حالا حرف بزنه چی میشه؟ اونا شوهرتو از راه به در میکنن یا این به اونا تجاوز میکنه؟ ۴تا همکارن با هم کنار میان. اگه بردنی بود تاحالا برده بودنش🤣🤣🤣
والا من همه همکارای خانم همسرمو میشناسم از بس که ازشون حرف زده حتی میدونم کدوم چادریه، کدوم قد بلنده، با یه خانمی تو یه اتاق هستن که بنده خدا جدا شده. پس من الان باید همه رو جر وا جر کنم؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز