خوشبحالتون که انقد شهامت دارین جدا بشین
من میترسم واقعا از زندگی بعد طلاق
و بیشتر چون خودم طلاق والدینمو تجربه کردم نمیخوام دخترمم تجربه کنه خیلی سخته و آسیب میبینه
اتفاقا شوهر من شدیدا درونگرا و کم حرفه تو دعوا هم یه لحظه عصبی میشه بعد دیگه کلا حرف نمیزنه نمیشه باهاش حرف زد 😖
انشالله زودتر راحت بشین ازش
زندگی من پر از تنش و جنگ و دعواست و یک لحظه آرامش ندارم توش دخترم اینجا بیشتر آسیب میبینه و چون شوهرم رانندس و هر ۱۰ روز یا دو هفته میاد خونه دخترم عادت کرده ب اینکه پیشم باشه و اونو کم ببینه بیشتر برا ارامش اون میخام جدا بشم و خودمم دارم مریض میشم واقعا در ضمن اون خودش رفت تقاضای طلاق داد عزیزم وقتی خودش پا پیش گذاشته منم تا آخرش میرم
آره ازدواج کردم .دوسال بعد طلاق .. ولی بچه داشته باشی شرایطت فرق میکنه واسه ازدواج ..بچه ت دختر ..دختر شرایطش فرق داره من اگه دختر داشتم جدا نمیشدم اگه جدا میشدمم ازدواج نمیکردم چون دختر جاش فقط جای باباش امنه ،دوست ندارم یه مرد غریبه که نمیدونم کیه حتی شوهرمم بشه بهش اعتماد ندارم حتی یک لحظه با دخترم تنها بمونه باز پسر بود فرق میکرد...این نظر منه ازدواج نمیکردم اگه دختر داشتم از طرفی زندگی بدون مرد هم نمیشه تا ابد که نمیشه مجرد موند
من فعلا تا چن سال اصلا ب ازدواج فک نمیکنم میخام پیشرفت کنم مستقل بشم تا دخترم بزرگ بشه فعلا نمیدونم چی پیش میاد ولی خدا بزرگه اینجا جای من نیس و فشار جدا شدن بیشتر از طرف شوهر عوضیمه منم التماس نمیکنم نگهم داره ک بزار ازش راحت شم حیوونو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز