مادر شوهرم تو حالت احتضار هست

اره فهمیدم منظورم کلی بود ن فقط شما دیدم دارین نصحیت میکنید فلان کن..  عصابم خورد شد 

اونا با نماز و اعمالی ک انجام میدن فکر میکنن یه پله مونده تا امام بشن،واسه همین بقیه بد و نجسن،اونا خوبن....فقط ازشون فرار میکنم من

عجب نکته ای رو اشاره کردی دقیقا همینه عزیز 😂تنها راهش اینه فرار کنیم ازشون ؟خیلی هم علاقه دارن جلو بقیه داد بزنن مذهبی هستیم

آخه من از بحث خسته میشم،اطلاعاتم برای بحث خوبه ولی واقعا گاهی حس میکنم اصلا به من چه بذار تو افکار و عقاید خودش غرق بشه،و دیگه همکلامشون نمیشم،توی آشناها زباد داریم،منم ازشون دوری میکنم

ببین من خودم بخاطر همسرم تو این شرایط میرم بغلش میرم ارومش کنم کمک کنم برای پذیرایی و تا چهل روز برم باهاش سرخاک

گریه کرد درکش کنم و....

چون مرگ پدر مادر سخت ترین درد هست

همسرم تو یادش میمونه رفتار من

حالا فکر کن من برم تو گوشی خونه همسایه و ...‌ همسرم چقدر نسبت بهم سرد میشه چقدر دلش می‌شکنه

خودم جر نمی‌دم تو پذیرایی و گریه اما تا حدی کمک میدم

ولی حلال هم نمیکنم اما جلو همسرم هم بد خانوادش نمیگم

ببین من دارم بهترین راه میگم به اسی

برای تاپیک زدن هم وقت زیاد مثلا بزار بعد هفتم ک همسرت رفت سرکار بیا هزار تا در این موارد و... تاپیک بزن

بعد من چه نضبحتی کردم ک به ضرر اسی و زندگیش باشه عصبی شدین

منظورم آزادی بیان نیست،  حفظ شخصیت خودمه

ببخش من فک کردم شما هم گفتی حلال کن و فلان کن بذار روحش در ارامش باشه 

وقت تاپیک زدن الان هست چون الان قراره اون از دنیا بره ،مهمون ها هم اکثرا برای شام میان و سر اینکه نوشابه کی زرد باشه کی سیاه دعوا می‌کنند ،مهمون کیلو چند اونم آدمهای الان که صورتت رو برمیگردونی کلی حرف پست سرت میزنند ،شما خیلی مهمونا رو بزرگ کردی

خواهش بابا

من اصلا ناراحت نشدم

فقط هنگ کردم یک دفعه

نه حلال یک چیز به خود اسی مربوط نه من 

شما هم بد حرف زدم ببخش

هی رعد و برق میزنه پسرم می‌ترسه عصبی شدم از ترسش 

هی میگم نترس هی میگه میترسم

الان بهتر کنار همسرش باشه و بقیه

مهمون بزرگ کردم یا نه چه ربطی به رفتار اسی داره

شما تو این شرایط باشی ...خدا اون روز نیار.... بعد همسرت تو گوشی باشه چه حس بدی بهت دست میده

همین الان با همسرت دعوا کنی شب نیاد کنارت تاپیک میزنی همسرم جای خواب عوض کرد و ..... بعد تو این شرایط آدم میاد تاپیک بزنه

نوشابه هم یک رنگ بخر دعوا نشه سر رنگ

و این بیشعوری مهمون تو حالت عذاداری و گریه میزبان سر رنگ نوشابه بحث کنه

خدا حفظش کنه برات عزیزم 

بله درسته عزیزم الان واقعا بهتره بره تو مجلس باشه 

هممینقدربگم که شغل شوهرمودروغ گفت وبادروغ اومدن جلو ومن به شرایط دروغینشون بله دادم وبعدازعقددنیاروسرم خراب شد.

وای عجب بیشعوری بوده که همچین دروغی گفته بهت خدا نگذره ازشون وگرنه تو هیچوقت بهش جواب نمی‌دادی 

دقیقا.من به یه شرایط دروغین بله گفتم.