همیشه تا ظهر ساعتای۲ظهر خوابن.با دوتا بچه کوچیک نه آبی نه غذایی
از اونطرف تا ساعت۳صبح با تمام توانش زنه عربده و نعره میکشه و باهمه دعوا میکنه.خجالتم نمیکشه.با شوهرش فحشهای بد میده.دخترای کوچکش از ترس گریه میکنن زنه بیشتر عربده میکشه طوریکه صداش از حالت صدای انسان خارج میشه و بچه هاش کُپ میکنن و ساکت میشن. در طول روزم همینه.
بارها تصمیم گرفتم اورژانس اجتماعی تماس بگیرم
ولی میفهمه من تماس گرفتم.چون بارها بهش تذکر دادم که با بچت اینطوری رفتار نکن
متاسفانه همسرشم آقای زیاد موجهی نیست. کلی سیگار میکشه.دستاش پر از خالکوبیه.راه پله هاشون پر از ته سیگار و آشغالهای خونشونه.پوشکهای دخترشو راه پله میذاره و چند هفته میمونه و همه جارو بو میگیره.