درک نشدن باشه
زیر قول و قرارها زدن باشه
حرف همو نفهمیدن باشه اشتی مون جدیدا حتی به یک ساعتم نمیکشه دم به دقیقههههه دعوا داریم هر دقیقه سر یه چیزی تازه اشتی کردیم ۵دقیقه محبت و اشتی بینمون رد و بدل نشده داره بهم میگه با این دعواهایی کع میکنی و کارات بچه بد بار میاد یا میره به همه میگه ما دعوا داریم. میگم مگه دعوا فقط مقصرش منم خب یه سرشم تویی اصلا نمیفهمه بازحرفو به جایی میرسونه که منو عصبی کنه واقعا دیگه تحمل این شوهرو ندارم
ققط نقش هم خونه رو برا من داره اصلا مثل شوهر نیست خسته شدم دیگه علنا طلاق عاطفی گرفتیم فقط ثبت نشده
چند ماه پیش دنبال کارا طلاق بودم هی گفت یه فرصت دیگخ بهم بده به خاطر بچم دادم که دلم نسوزه اما بلایی سرم اورده که از حماقت خودم بیشتر عصبانیم.