روزی که پدرم از دنیا رفت
روزی که به همسرم گفتم بغلم کن و تا ساعت چهار صبح گریه کردم برای یک بغل گرفتن
و گفت گرمی
و گرمم میشه و به اشکهام توجه نکرد و خوابید
برای بغل گریه نکردم بلکه فهمیده بودم که زندگی نه ساله ام تمام شده
فهمیده بودم بند دلش دیگ به دلم بسته نیست
روزی که فرزندم از دست دادم
خدایا صبر صبر صبر فرزند قشنگمو ازش خوب مراقبت کن