بدترین خاطره زندگیتون خودم و تجربه خودم این بود که یه شب انقدر حالم بد بود و همه هم می‌دونستن ولی تنهام گذاشتن اون شب تا صبح گریه میکردم
ولی خب الهی شکر الان همه چی خوبه
شما هم بگین
تجاوزم
بارداری خارج رحمم افتضاح بود وبعد چند ماه سقط جنین که قلب داشت
ولی الان همه چی خوبه
مرگ یکی ازعزیزانم
فهمیدن بیماری مادرم
شنیدن حرفی از کسی که انتظارشو ندارم
خیلی سوختم
توقع این حرف از همه داشتم جز اون
هنوزم فک میکنم جیگرم میسوزه
خیلی روزهای بدی داشتم ولی اون روزها و اون سختی. خبلی قوی ام کردن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز