بدترین خاطره...بیشتر به دوران تحصیل بر میگرده
یهویی یاد ۶ سال پیش افتادم دی ماه بود کلاس هفتم بودم امتحان داشتیم امتحان ترم و من انقدر برای اون امتحان خونده بودم که نگو و مادرم دقیقا شب قبل امتحان کل مباحث رو پرسید و من کامل جواب دادم سر امتحان همه سوالارو جواب دادم و کلا هفتم درسم نمیگم عالی بود ولی معدلم ۱۹.۷۵ بود و درسم خوب بود تا اینکه تو کلاسی که نشسته بودیم شماره داشتیم دیگه شماره بعد من متقلب بود و یکی دیگه دیده بود تقلب میکنه و رفته بود بگه ولی اشتباهی مشخصات من رو داده بود شماره من و من موندم و اتهام تقلب کلی التماس کردم من تقلب نکردم گشتنم مشاور مدرسه حتی گشت منو نگاه کرد و بعد تو امتحانا همونی که اشتباه کرده بود دختری که اشتباه گزارش داده بود بهم گفت کار من بوده من فقط بهش نگاه کردم و سکوت کردم و مشاور مدرسه که معلم همون درس بود و ادعا داشت هیچ وقت ازم عذرخواهی نکرد و نکرد حداقل جلوی بچه ها بگه اشتباه شده بوده و هنوزم که هنوزه یه عده نمیدونن اون سال به من تهمت زدن و من اون امتحان رو کامل شدم ولی اون روزی که بهم مشاور تهمت زد کلی گریه کردم بعد امتحان کلاس ریاضی داشتیم قبلش کلی گریه کردم بعد رفتم سر کلاس نشستم و خیلی دلم شکست