داشتم در مورد تاپیک پر بازدید با خونوادم صحبت میکردم به خونوادم گفتم الان من مجردم ولی خب اگه یه روز قرار باشه ازدواج کنم مهریم بالا باشه حداقل ۱۴ سکه یا ۲۰ تا با حق و حقوقم چون اینو هم توضیح دادم که بعد فوت مرد ارث به زن نمیرسه و..... حالا پدرم تا اینو گفتم بدجور پاچه گرفت رو من و گفت تو زن زندگی نیستی اصلا هم شوهرت نمیدم
حالا شاید خواستگارت پول نداشته باشه اومده بعد میخوای با مهریه بتیغیش میدونی خیلی از زنا با همین مهریه مردشون رو میندازن زندان
بهش گفتم مگه تومنو نمیشناسی نمیدونی من همچین آدمی نیستم
احساس میکنم با من پدرکشتگی داره
من همینجوری هاج و واج بهش نگاه میکردم😐 بهش گفتم کسی که پول نداره چرا میخواد زن بگیره منم خودم کارمندم واسه چی اینجوری میگی
گفت کارمندی وظیفته به شوهرت خرج بدی خسیس بازی از الان درمیاری منم بهش گفتم تواگه با این تفکرات میخوای منو شوهر بدی صد سال سیاه ازدواج نمیکنم
گفت برو با هرکی دلت میخواد ازدواج کن به منم مربوط ا
نیست مراسم خواستگاری هم خونه داییات باشه🙂💔
چقد ناراحتم از اینکه این پدرمه 💔😄 حیف اسم پدر بیشتر دشمنمه تا پدر
بخدا اگه من کاری بدی باهاش کرده باشم بی لیاقت