2777
2789

یه بار داشتم پشت تلفن حرف میزدم باهاشون تصویری گوشی رو به سمت خواهر شوهرم گرفت من آخه با این چی بگم گوشی رو دادین دستم خیلی ناراحت شدم،دیگه کاریش ندارم،یکی هم من حسودی ام شده پدر شوهرم برای عروس و دو تا خواهر شوهرم با اونا کار ندارم سرویس طلا خرید ولی برای من نه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

یه جاری داشتم کم‌سن و سال و بود و شدیدا کاراش و حرفاش رو مخ بود .البته من همیشه میذاشتم به حسابه بچه بودنش ۱۸ سالش بود ولی اون سواستفاده می‌کرد و هرچی میخواس میگفت .

خلاصه که از برادر شوهرم جدا شد و الان اتفاقا همین جمعه گذشته نامزدی برادر شوهرم‌بود با یه خانمه دیگه . انشالله که خوشبخت بشن راستش این یکی رو خیلی دوسش دارم خیلی خوب بوده تاحالا .ایشالله تا آخرش خوب باشه و با برادر شوهرم خوب باشن .

از گاو بودنش.....مثلا الان من۷ماه ازدواج کردم پاگشا نکرده منو درصورتی که داداشش دوماه پیش ازدواج کرد پاگشا کرد....یه بار براش یه رژیم تو واتساپ فرستادم اصلا یه تشکر خشک خالی هم نکرد و پیام نداد....باز یه بار زنگ زد آدرس یه دکتر خواست براش فرستادم باز هم تشکر نکرد....یه بار رفت مسافرت چند روز من بهش زنگ زدم خالش پرسیدم در صورتی که من رفتم یه بار یه زنگ نزد....اینم بگم من تحصیلاتم فوق لیسانسه...اون دیپلم....پدر من موقعیت اجتماعی عالی داره ولی اون یه خانواده معمولی...قیافه هیکل چهره من خیلی سر ترم(البته خودستایی نباشه فقط موقعیت هارو میگم)منتهی. اون دقیقا مثل یه انسان غار نشین هست که هیچی نمیدونه....البته منم هم دیگه اصلا محلش نمیزارم اصلاااا کاملا نادیده میگیرمش...چون چندبار بد جور گند زده

جاری منم ده سال کوچیکتره اما کم مونده همه رو قورت بده با نظرات وکاراش

از منم ده سال کوچیکتر بود والا مادر شوهرمم قورت میداد چه برسه به من . یهو یه روز رفت خ نه مادرشو و دیگه نیومد و گفت طلاق میخوام و شوهرمو دوست ندارم و به خواسته پدرم ازدواج کردم .برادر شوهر بدبختم هرکار کرد نتونست برگردونه. یه بچه یک ساله هم داشتن .سره دوماه طلاق توافقی گرفتن .


اصلا نمیبینمش و هیچ مشکلی باهاش ندارم اما گاهی طرفداری های مادر شوهرم از اون و برادر شوهرم ازارم میده در صورتی که قطع رابطه کامل با خونواده همسرمه و در خونش رو هم واسشون باز نمیکنه و در هر حالتی مادرشوهر طرفدارجفتشونه

یک روز رسد غمی به اندازه‌ی کوه  یک روز رسد نشاط اندازه‌ی دشت  افسانه‌ی زندگی همین است عزیز  در سایه‌ی کوه باید از دشت گذشت!  "مجتبی کاشانی"

سه تاییم، کلا اصلا برای هم وجود خارجی نداریم.

الان دختر ۸ ساله من، خونه عمو بزرگش کلا ندیده، خونه عمو کوچیکشم دو بار رفته.

نه شماره همو داریم، نه شماره خونه های هم رو داریم.

هیچ ارتباطی.

قهر و دعوا و .... نیستیما، کلا هیچ ارتباطی نه برادرا دارن، نه ما

سه تاییم، کلا اصلا برای هم وجود خارجی نداریم.الان دختر ۸ ساله من، خونه عمو بزرگش کلا ندیده، خونه عمو ...

از این سبک زندگی راضی هستی؟یا دلت میخواد گهگاهی رفت و آمد داشته باشی؟

 من ومهران عاشق نی نی م عاشق دوقلو بودنشون یدونه پسر یدونه دخترولی خدابهمون نمیده نمیدونم چرا بازم امید دارم که مامان میشم گاهیم نا امید🥺💔 دعام کنین که من و مهرانم  صاحب دوقلو شیم اونی که دلمون میخواد🙂❤    عمه و خاله شدم حالا وقتشه مامان بشم..پروفم آرزومه🥲                                     💚السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) 💚                  
از این سبک زندگی راضی هستی؟یا دلت میخواد گهگاهی رفت و آمد داشته باشی؟

خیلی دوست داشتم رفت و امد باشه.

اونم منی که ، هر روز مثلا میرفتم خونه عموم ، خونه بغلیمون بودن و به مادربزرگم سر میزدم، یادختر عموم دنیا اومده بود، همیشه بعد کارم اول میرفتم، خونه عموم، مادربزرگمو که میدیدم، بچه ی عموم بغل و بوس و ...بعد میرفتم خونمون.

اوایل سعی کردم ارتباط بگیرم، دیدم نمیشه، الان عادت کردم.

جالبه میرم سمت خودم کلافه میشم.

الان چند تا عید منم به مرور حتی سمت خودمم نمیرم عید دیدنی، خواهرام میگن مثلا دایی ها و خاله هام شاکی شدن.

میدونی مقصر خود برادرا هستن ها.

اینجوری بزرگ شدن که بهم کاری نداشته باشن، الان هیچ کدوم با اون یکی ارتباط نداره، فقط فقط خونه ی پدرشون میان.

اونم خیلی کم پیش میاد هم زمان باشن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792