خب آسون نباشه که چی مثلا؟
نه خیلی زندگیش الان خیلی راحته؟
فازت چیه از این حرفت
با این چیزا دادگاه حقو میده بهش بچهها رو هم میده مهریه هم میتونه بگیره پیش باباشم نره
این الان به خودش آسیب میزنه فردا به بچهها دخترشم میشه یکی مثه خودش از دست گیر دادناش دیوونه میشه حالا بچش چون کوچیکتره بیشتر میترسه، ازش فرد منزوی افسرده بار میاد
من خودم خونوادم بشدت تو همچی سخت گیر بودن الان ی فرد منزوی شدم که فقط سرم داخل گوشیه ولی تو فضای واقعی نمیتونم ارتباط بگیرم
فقط ی مدرسه میرفتم که اونم همه بچهها میگفتن میخندیدن شاد بودن برا خودشون مام مثه افسرده دور از اونا میشستیم چون از همون اول تو سری خور بار اومدیم بلد نبودیم ارتباط بگیریم با کسی، بچه بودیم میترسیدیم چیزی بگیم الانم مدرسه ندارم دیگه فقط ۲۴ ساعته خونم جایی نمیرم
بیزارم از زندگی
اینارو گفتم که بچشم نشه یکی مثه خودش
هم برا خودش بجنگه هم بچههاش
این که بنظرم آب از سرش گذشته چه نیم وجب چه صد وجب
حالا دادگاه و طلاق هم به جایی نرسه که میرسه
حرفت معنی نداره که چی مثلا چون پروسه طلاق طول میکشه و سخته دست رو دست بزاره؟؟؟