سلام بچهها
من تقریبا سالها بود زندگیم روند نرمالی داشت. از سال ۹۹ .... یکسالی هست اوضاع بهم ریخته میدونم چرا
فشار کاری و ناراحتی اعصاب و بچه...
دیشب دعوای بدی کردیم....
متاسفانه خیلی خیلی حال روحی بدی داشتم فقط حرف بارش کردم. بعدم گفتم خسته شدم ازت کاش نبودم شروع کرد زدن تو گوشم...گوشم ورم داره خواهر شوهرم رفته سفر خارج از کشور کلید خونشو فرستاد برام با بچههام اومدم اینجا خیلی دلگیرم.... خیلی...فقط محض درد و دله همین.