همه دوستام ازدواج کردن دخترایه ده سال کوچیکتر ازم تقریبا میشه گف هیچکی نمونده مجرد چیکار کنم من تا ۲۵ سالگی دندونام مشکل داشت بعد درس ک کردم دو س سالی طول کشید سیم پیچی کردم ولی همون زمانا خاستگار هم داشتم ولی گذاشتم ک سنم بره بالا الان یک دونم ندارم ظاهرم هم خوبه الان ۵۲ کیلو هستم دارم افسردگی میگیرم همه میگن من دیگه ازدواج نمیکنم ۳۲ سالمه
این آدم حسابیها رو دیدین؟داراییشون شخصیه و اهل شوآف نیستن کاراشون برای تو چشم بقیه کردن نیست حـرفاشــون سـنده و مسئولیت پذیرن .اهل سرک کشیدن و فضولی نیستن سرشون به کار خودشون گرمه سر وقتش خوش اخلاقن وسر وقتش ســختگیرن .رفتارشون متینه.سعی کنید همچین آدمی باشین....
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
الان نزدیک ۶ ماهه برا اینک هم خوش استایل شم و هم فرهنگم و روحیم بره بالا دارم میرم باشگا بعد خیلیا دنبال زن کارمندن منم هرچی زورمو زدم نشد بشم معلم درس آموزش ابتدایی خوندم بعد یع دوره کمک پرستاری هم دو سال پیش رفتم ولی هنوز مدرکم نیومده دستم و اینکه به این راحتی هم نمیبرن سرکار تو مدارس غیر انتفاعی هم بهم کار نمیدن میگن سابقه نداری از طرفی هم خونوادم بدن همشون باهام میگن ک طعم خوشبختی رو چشیدم تو خونه بابام و اونا سختی کشیدن تو خونه بابا و الانم شوهراشون پول نمیدن بشون و من واقعا به همه چی رسیدم بهترین وسایل و لباس
ببخشید همسایه ما ۳۴ ازدواج کرد ۴ تا خواهرش همه زیر ۲۵ یکیشون طلاق. یکشون دائم مست. یکی معتاد یکی خوب ...
یکی از فامیلای منم دقیقا همین مدلی شد.همه خواهرای کوجیکتر از خودشو عروس کرد پدر نداشتن جهیزیه داد بهشون کمک کرد خودش دیگه از ازدواج ناامید مطلق بود ینی ی درصدم دیگه احتمال نمیداد پرونده ازدواجو کلا بسته بود تو ۴۰سالگی انگار معجزه شد ی شوهر عالی ک از خانوادش ک هیج از کل فامیلشون مرده سرتر بود با شخصیتو پولدار ی بار تو ۲۸سالگی طلاق گرفته بود مرده ک بعد تو سن ۴۲سالگی اومده بودخاستگاری این فامیله ما کارمند وزارت دارایی بود ی سال بعدشم بجه دارشدن.الان میبینمش انگار برگشته ب ۲۰سالگیش.خدا واسش بهترینو نوشت.انشالله واسه همه مجردا همینطور معجزه بشه
ن عزیزم اعتماد بنفس م پایین بود و سنم هم از نظر خونوادم پایین بود برا ازدواج چن سرم تو کار درس بود ترسیدن طلاق شم دو تا پسر خاله هم داشتم ولی نتونستم اعتماد کنم و خوب باشم باهاشون چن اخلاقایه گندی داشتن خونوادگی
یکی از فامیلای منم دقیقا همین مدلی شد.همه خواهرای کوجیکتر از خودشو عروس کرد پدر نداشتن جهیزیه داد به ...
معجزه خیلی دیدم ولی دیگ خسته شدم تو خونوادم امنیت ندارم هر روز یکی سنگ جلو پام میندازه .میشه گف تو خونوادم که حدودی ۸.۹ نفره فقط خواهر برادران ۷ تا دشمن نن باهام
سن ملاک نیست،هر چیزی بموقع خودش اتفاق میفتهمگه قراره همه 20تا25سالگی ازدواج کننددرضمن ما چند تا از د ...
آخه از کوجا پیدا کنم شوهر میدونم همه اینا رو برا همینم نترسیدم از اینک مجرد میمونم و هیچ وقت مشتاق ازدواج نبودم ولی الان ترسیدم خیلی همه نگاه بد دارن بهم ینی اینک بهم میگن تو هنوزم امیدواری بع ازدواج با اینک دختر آرومیم و خوش اخلاق هیچ پسری نیومد جلو برا دوستی حتا
دو تا خواهر هم دارم که باهام بدن و فقط برا آرامش خودشون آخر هفته ها میان با ۴ تا بچه لنگر میندازن اینجا و هیچ کاری هم نمیکنن و من باید فقط پایه ظرفشویی باشم و غذا بعد جالب اینجاس ک پشت سرم حرف میزنن به بقیع اعضای ه خونوادم ک من فقط خابم و کار نمیکنم یه وقتایی از شدت افسردگی ک میبینم دو سه روز میمونن زیاد به کار خونه اهمیت نمیدم آخه معتقدا ک بچه ها شون بریزن من جمع کنم حالا من چند روز پیش با یکی از خواهرام درد دل کردم ک دیگ بریدم اونم رفته حالت نصیحت به خواهر دیگم گفته ک کمتر بمونید خونه بابا ..وای نمیدونین ک خواهر دیگم چه واکنشی نشون داده آخر سرم به دادش بزرگم ک مشهده زنگیدم ک من بع جایی رسیدم ک نمیزارم بیان خونه بابا م واااای نمیدونی چقد خودخواه و حسودن برام الانم قهرم باش میگ من ک هیچی نمیام فقط یه چارشنبه میومدم شب ش میموندم بر همین جنگ کردی اینام ک همیشه خدا بر ا بازار برا تفریح برا دکتر میومد خونه ما آخه بچه هاش ک اصلا وای نمیستن خونه اصلا شعور مدیریت ندارن ک حق ندارن آرامش ما رو بهم بزنن اومد خونمون پیش مامانم و داداش دیگم باهام یه تنه جنگید ولی من مامانم طرف خواهرمو گرف بهم گف هرجا نرفتی برو از نظر مامانم اون خواهرام ک ازدواج کردن عاقلا و من ک مجردم هیچ ارزشی ندارم در کل با همه خوبه جز من