داداش ۹سالم خیلیییی بی تربیته
کارش شده دل درد ، پا درد ، سرماخوردگی
روزی ۴تا چی پلت و پفیلا میخوره تو مدرسه
۲تا از دوستاش انقد چیپس و پفک خوردن چسبندگی روده پیدا کردن ، عمل کردن
روزی ۴بار باید خوراکی کوفت کنه ، یه بار وقتی میره مدرسه ، یه بار وقتی بر میگرده ۲بارم طهر و شب از پدرم تقاضا میکنه
براش لقمه و میوه میزارم بر میگردونه
میره وایمیسه صف بوفه مدرسه
روزی ۴۰تومن اشغال میخوره
اونروز مامانم خواست بره مغازه دستمال بگیره ، با زوررررررر باهاش رفت ، یه چیز ترشی گرفته بود ریز بود ، دونه ای ۲۴تومن ، ۲تا خریده بود
بخدا عین اسید میموند. بابام تا دید گفت بندازش بره ، گوش نکرد ، امروز رفته مدرسه اونو خورده ، نصف شب بلند شده گریه میکنه دلم درد میکنه
سر شبم میگفت زانوم درد میکنه
ای خداااااااااا
دلم میخواد انقد بزنمش تا خون بالا بیارع
همشم تقصیر مامانمه از روز اول باهاش بد تاکرد ، فوشش میده ، تحقیرش میکنه ، سرش داد میزنه ، باهاش بد رفتاری میکنه
من هی در مقابلش صبوری میکنم ، سکوت میکنم ولی بدتر میشه
نشستم میاد میزنه تو صورتم و میره
یا کتکتم میزنه
منم هیچی نمیگم بهش
از مدرسه میاد بوی پاش کل خونه رو بر میداره .
بخدا نگاش میکنم از هرچی بچس حالم بهم میخوره
همه جارو بهم میریزه
درساشو نمیخونه
مامانم که کلا تو باغ نیس
بابامم دنبال یه لقمه نونه
میمونم من