هیچی خواهرم یه سری دوست داشت باهاشون میرفت بیرون من اونم نمیرفتم هی زور میکرد بیا ... این برادر یکیشون بود ... یبار اونم زوری اومده بود اونجا منم زوری ... اونجا همو دیدیم . بعد من فهمیدم بازی میکنه درباره بازی ازش پرسیدم .. حرف باز شد و گفت براتون بازی میریزم میارم ... ده سری منو میکشوند بیرون میگف میخام بازی بریزم برات میرفتم ولی بازی رو نمیاورد 🙄😂 اخر دیگه کم کم باهم وارد رابطه شدیم . خواهرم همش میگه بی عرضه شوهرتم از من داری من نبودم الان چسناله میکردی😂