بخاطر اینکه معتاد شد کنارش وایسادم ترک کرد کمکش کردم از همه چیم زدم بعد رفت کارگاهش انقد جلوش کشبدن تا وسوسه شد لغزش کرد دوباره معتاد شد تمام زحمتام هدر رفت
کارگاه ام دی اف داره اونجا رو با پول خودش خریده زده به اسم باباش بعد چون به اسم شوهرم نیست اختیار هم نداره برادرشوهرام متاهلن زن میارن ( یه خونه داخل کارگاه هست) هرکس و ناکسی و فامیلاش میان مواد میکشن اونجا گفتم اونجا رو از بابات پس بگیر بفروش بیا مغازه بزن دیگه هرکس و ناکس نیاد تو مغازه که نمیشه مواد کشید یا زن آورد ولی کارگاه یجای پرته و مشتری مستقیم رفتو آمد نداره انجا برادراش میان هرخلافی میکنن . گفتم پس بگیر از اون خانه ی فساد بیا بیرون من باز کمکت میکنم ترک کنی خیالم راحت باشه زحمتام هدر نمیره نه پول میخوام نه درآمد آنچنانی فقط سالم بودنت رو میخوام . میگه بعد از عید پس میگیرم . الان ۴ ساله هر سال میگه بعد از عید پس میگیرم
بخاطر اعتیادش رابطه جنسی اصلااااا نداریم میگه سرد شدم ( شایدم شوهر منم زن میاره اونجا که با من ارتباط نداره) آخرین بار هفت ماه پیش با اصرار من بوده
اخلاقاش بد شده بخاطر اعتیادش فحش های ناموسی میده به خودمو بابام که فوت کرده ، سر هر چیزی جلو بچم کتکم میزنه بچممیترسه من زیر کتکاش سکوت میکنم تا بچم نترسه با مشت های خیلی محکم میزنه تو سرم بچم بغض میکنه آخرین بار هم بحث کردیم هزار بار گفت گمشو بیرون از خونم ، منم اومدم حالا التماس میکنه بیا بچه رو نگه دار من به کارام برسم
منم گفتم حق طلاقو بده و خونه باغی که داریم بفروش یه واحد برای منو بچم بگیر باهاش زندگی کنم و نگهش دارم .
از بچم میتونه مراقبت کنه و بهش برسه که من اومدم بیرون
من هیچییییی نمیخوام ازش به خودش گفتم تو کارگاهو بفروش یه معازه بزن محل کارت سالم باشه تو سالم باشی نه پول میخوام نه درآمد آنچنانی نه ماشین نه خونه نه طلا نه لباس هیچی هیچی فقط بابای بچم سالم باشه
الانم میگم یه واحد بخر طلاق بده بچمو خودم بزرگ میکنم نمیخوام باهات زندگی کنم چون الکی سرکارم گذاشتی که عید درستش میکنم ( توروقرآن کسی زخم زبون نزنه بهم بخاطر خود بچم اومدم بیرون که یا باباش درست شه یا بتونم جداشم خودم تو محیط سالم بزرگش کنم)