2777
2789
عنوان

من چرا تو نوجوونیم اینقدر نچسب بودم

| مشاهده متن کامل بحث + 388 بازدید | 34 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

احتمال داره پدر مادرت خیلی استرسی بار اورده باشنت و ترسو و بدون اعتماد به نفسدر کل تقصیر تو نیست

اره ترسو بودم و اعتمادبه نفسم صفربود کاملا.یکم دیکتاتور بودن ولی خب باز دلیل نمیشه اینقدر مزخرف بشم من😒

من از سال ۹۰ عضو بودم 😍 ❤کاربر جدید نیستما😉

نوجوانی همه همینطور بودن ، هر کسی یک مدل 

بخاطر نوسانات عظیم هورمونیه و خروج از دوره کودکی و استقلال طلبی 

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...
حالا چیکار ‌کردی عوض شدی بگو

نمیدونم شاید گذر زمان و شاید اعتمادبه نفسی که از همسرم گرفتم حالمو بهترکرد.

لباسامو مامانم انتخاب میکرد .کلا کنترلم میکرد.اما بعده ازدواج همه کارمو خودم میکردم و عاشق این بودم و هستم که تنها برم خرید و فقط خودم انتخاب کنم همه چی رو حتی برای خونه.

الان خیلی بهتر سدم ولی اون زمان ها یه بادم میادخیلی ازارم میده چون خیلی تحت فشارروانی بودم.خودم ادیت میشدم از رفتار خودم

من از سال ۹۰ عضو بودم 😍 ❤کاربر جدید نیستما😉

تو نوجوانی بخاطر هورمونها و طبع صفرا و استقلال طلبی و..،  خیلی نو جوان ها پرخاشگر و قاطی یا دارای رفتار نوسانی  هستند، طبیعیه  

ای هیچ ،برای هیچ ، برهیچ، مپیچ ...کار خوب فقط زمانی ارزشمنده که فقط برای رضای خدا و خالصانه باشه...ما باید حتی برای تک تک کلمات در فضای مجازی اون دنیا جواب پس بدیم...
تو نوجوانی بخاطر هورمونها و طبع صفرا و استقلال طلبی و..، خیلی نو جوان ها پرخاشگر و قاطی یا دارای رف ...

الان پسرم نوجوونه والا اینجوری نیست خیلی سرحاله و میگه میخنده و خب گاها کارایی میکنه که میدونم اقتضای سنشه .کلا عادیه.

اما من کلا تویه فاز دیگه ای بودم کلا تو خودم بودم بادهیچ کس گرم نمیگرفتم نچسب و عبوس بودم.تو خونه اصلا حرف نمیزدم یا اگر میزدم دعوا میکردم و ...

من از سال ۹۰ عضو بودم 😍 ❤کاربر جدید نیستما😉
منم ۳۷ سالمه تواون سن همش فکر میکردم یکی داره تعقیبم میکنه🤣🤣

وای فکر میکردم همه دنبال منن که منو بگیرن و همه تو دلشون میگن وای این چقد خوشگله و ...بعد ازشون فاصله میگرفتم چون حس بدی بهم دست میداد.

حتی از بابام خیلی خیلی فاصله گرفتم طفلی بابام حرف که میزد دعوامون میشد🤦‍♀️عصبی و روانی بودم انگار

من از سال ۹۰ عضو بودم 😍 ❤کاربر جدید نیستما😉
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز