کاش میشد متاهل نبودم و دوباره ازدواج میکردم

سیاست مشاوره اینه که طوری موضوع رو. ببرند سمتی که جلسات فقط کش پیدا کنه ... عین این مامانبزرگ ها میگن حالا بیایید تا ببینیم چی میشه ۲۰ جلسه رفتیم هیچی نشد

اینکه انتظار داشته باشم خودش بفهمه رفتار یه مرد متاهل باید چطوری باشه غیر واقعی هست؟

یا اینکه جلو بزرگتر چطور برخورد کنه غیر واقعی هست؟

ما دوسال خرده ای هست عقدیم ؛ هنوز که هنوز وقتی پریود میشم ( حال روحیم به شدت به هم می‌ریزه قشنگ افسرده میشم چندروز) این آقا به جای درک یا حداقل سکووووووت بدتر لج می‌کنه سرد رفتار می‌کنه بحث می‌کنه ولی وقتی بشینم دوساعت هربار سخنرانی کنم که تو مردی باید حواست بهم باشه و فلان این چیزا تازه دوهزاریش میفته 

من از توضیح دادن خستم سر هرچیزی باید ساعتها حرف بزنم باهاش با کلی سیاست که چمیدونم غرورش نشکنه حس بد نگیره و...

دیگه به جایی رسیده کاری به هیچی ندارم چون از توضیح خسته شدم 

نه 

بعد چند وقت عقد جدا شدی ؟ 

چند وقت بعد جدایی ازدواج کردی؟

از همسر فعلیت راضی هستی ؟

گاهی با خودت نمیگی کاش طلاق نمیگیرفتم؟

آفرین مشکل منم همینه اگر با یبار توضیح دادن حل میشد که زندگی من الان مثل فیلم هندی بود 

ولی مدام باید براش تکرار کنم چون یه هفته اوکی رفتار می‌کنه بعدش دوباره همون آدمه ...

خودش دیروز پرو پرو بهم میگه اینکه چطوری وضع مالی رو مدیریت کنم میشه هفته ای یکبار یادآوری کنی بهم ؟ تو ذهنم نمیمونه، منم درحواب گفتم هر باری که قرار باشه سر این چیزا کوچییک من برات برنامه ریزی کنم از حس زن بودنم کم میشه ...

مشاور رفتیم اتفاقا زوج درمانگر هم بود حدود ۱۵ جلسه اینا 

ولی دریغ از یه ذره تغیر ... فقط به فکر جیب خودشون کش دادن جلسات

انشالله خوشبختی ابدی باشه برات قلبا خوشحال شدم واست...

میشه اینو هم جواب بدی؟ 

بزرگترین عیب همسر قبلیت چی بود که حاضر شدی یه آدم جدید رو انتخاب کنی که دوباره کلی روش سرمایه گذاری کنی؟