دقیقا ، من یکبار ازدواج کردم و تو دوران عقد جدا شدم.
شوهر سابقم ، قد بلند ، خوش چهره و هیکلی بود و خیلی هم به سر و وضع و لباسش میرسید و همیشه به روز لباس میپوشید و بوی عطر میداد خلاصه جوری بود که یکی از دور میدید میگفت خوش به حال دختره ... ولی یه تن لش بود و فقط دوست داشت بخوره و بخوابه و تفریح باشه ، سرکار رفتن و مسئولیت داشتن براش بی معنی بود ، بچه ننه بود و همه چیز رو به ننش گزارش میداد و هر روز شغل عوض میکرد و همیشه میگفت این کارفرما اینجوریه اون اونجوریه .. نمیگفت خودم ایراد دارم.
ولی برای ازدواج دوم حواسم رو جمع کردم که دیگه دنبال ظاهر نباشم و دنبال مردونگی باشم ، طرفم مسئولیت پذیر باشه کاری و با عرضه باشه . و شوهر الانم با من هم قد هست ولی صورت زیبایی داره و خیلی مسئولیت پذیره ، و مرد زندگی هست. یعنی با وجودش خیالم راحته و مثل کوه پشتمه و به خاطر اینکه انقدر با عُرضه هست و همه کاری هم بلده ، خیلی دوسش دارم و بهش افتخار میکنم.