من دیگه حالم از اینهمه تملق و چاپلوسی بهم میخوره
خواهش میکنم برداشت بد نکنید محبت واقعی با چاپلوسی فرق داره … میدونم متوجه منظورم میشید
جاری من خیلی خودشیرینه
همزمان کافیه کسی کاری با خوذش و بچه هاش داشته باشه دومتر زبون داره و حاضر جوابه
ولی با این حال خانواده شوهر عااااااشقانه میپرستنش
من جاریتم فک کنم
با این حال من که همیشه احترامشون رو دارم و هیچ بحثی باهاشون ندارم در نهایت احترام برخورد میکنم انگار ازم متنفرن
خیلی بینمون فرق میذارن
گاهی اوقات دلم میشکنه از اینهمه بی عدالتی
گاهی اوقات میگم مهم نیست ولشون کن
ول کن بابا جاری خره کیه
پس منو چی میگی خواهر
وقتی خودمونیم خیلی باهام خوب و مهربونن ، وقتی جاریم هشت باهام سردن که یه وقت خانوم بدش نیاد😂😂
عزیزم مادر شوهر منم همینطوره جاری بزرگم را بیشتر احترام میزاره چرا چون دریده است
تو الان تو خیابون یه سگ هار ببینی چیکار میکنی؟بهش کاری نداری و سریع رد میشی تا گازت نگیره
احترامی که از روی محبت باشه ارزش داره نه از روی ترس
خودشیرین و چاپلوس نیستم😂
ولی حسی ک تو داری مث حس جاریم ب منه
من از اول مث مهمان رفتم و اومدم، احترام نگه داشتم، سر بچه هامم شوخی ندارم باهاشون
اون از وقتی اومد ولو بود خونه مادرشوهرم و احساس صمیمیت کرد، من خواهرشوهرام بزرگترن با خانم صدا زدم ولی اون فک کرد صمیمی بشه هرجور دوست داشت صدا زد
خب الان خانواده شوهر احترام منو بیشتر دارن، تقصیر منم نیست روشی ک خودش انتخاب کرد
بارها دیدم بهش دستور دادن فلانی پاشو اینکارو بکن، ولی با من ایتجور نیستن
