درکت میکنم خواهر منم همین سنه با وجود این که من هستم ولی مامانم از خستگی و کلافگی شبا بیهوش میشه
حتی خواب راحتم براش نذاشته
منم وقتی بچه بودم مامانم شهر غریب و تنها بوده
یکم دیگه تحمل کن کم کم با هم برین از این کلاس های مادر و کودک
بزرگ تر میشه خودش میره ورزش مهد نقاشی تو هم میتونی اون ساعت ها رو بری باشگاه و ..
خیلی حق داری حوصله ات سر بره اما قول میدم زود میگذره فقط از شیرینی کوچولوت لذت ببر بعدا حسرت نخوری خیلی زود بزرگ میشن