تـویی تنها ساکن قـ🫀ـلب این دخـتر👸🏻قشنگ ترین و زیبا ترین تاریخ زندگیم"۱۴۰۱/۸/۶"🤍کاش همه چشمایی که تورو میدیدن چشمای من بودن:)💜بزرگترین دلخوشی زندگیم اومدن مَردی تو زندگیم که منو با تموم بچگیام بزرگ کرد💕خدایا مرسی که دارمش💚انقضای دوست داشتنت؛پایان جان من است:)🔐💗شکر واسه وجود پر از آرامشت فرشته من🧚🏻♂️🧡من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد💙🌊
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تـویی تنها ساکن قـ🫀ـلب این دخـتر👸🏻قشنگ ترین و زیبا ترین تاریخ زندگیم"۱۴۰۱/۸/۶"🤍کاش همه چشمایی که تورو میدیدن چشمای من بودن:)💜بزرگترین دلخوشی زندگیم اومدن مَردی تو زندگیم که منو با تموم بچگیام بزرگ کرد💕خدایا مرسی که دارمش💚انقضای دوست داشتنت؛پایان جان من است:)🔐💗شکر واسه وجود پر از آرامشت فرشته من🧚🏻♂️🧡من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد💙🌊
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی