2777
2789
عنوان

بیاین یه خاطره از کسی که دوسش داشتین و دیگه ندارینش بگین❤️‍🩹

| مشاهده متن کامل بحث + 2481 بازدید | 143 پست
وقتی آخرهفته هامیومدوکنارهم بودیم تاخوده صبح میخندیدیم اون چشمای درشتش اون ابروهای خوشگلش هنوزم تونظ ...

🫠❤️‍🩹

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

:)گفت خیلی زشت و بیریخت راس میگفت

قربون دلت برم من ناراحت نباش❤️‍🩹

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

همیشه قرارامون میفتاد چهارشنبه. بطور اتفاقی. یبار ک پشت چراغ قرمز بودیم گفتم راستی چ عجیبه ما همش چه ...

اخه برای چی🫠

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

غمگین ترین جدا شدن جداشنی بود که نه من میخواستم نه اون میخواستش 

جدا شدنی که خیییلی زود بود جدا شدنی که فریاد میزدم اسمش صدا میکردم و اون نمی تونست چشماش رو باز کنه ببینه بلاخره من اومدم بغلش کردم و اون دیگه نمیتونه دستاش رو دورم حلقه کنه ....

جداشنی بدون خداحافظی برای همیشه و حسرتی ماندگار تا آخر

بخاطرش روزی هزارتا دعا میکردم پیام بده باهم حرف بزنیم ینی به خورشید خیره میشدم از خدا خواهش میکردم و اونم. پیام میداداا منی که عاشقش شدم و اونی که بخاطر اینکه دوست دختر سابق رفیقش بودم ولم کرد ولی من واقعا عاشقش بودما ... 

ولی الان ی ذره برام اهمیت ندارع تازه الان بعد ی سال با این پیام یادش افتادم 

خدایاااااا شکرت ❤️❤️❤️ خدا ی مهربانم تو بخشنده ای خدایاشکرت برای هر چی که تو زندگیم دادی هر لحظه شکر گذار تو هستم مهرباننننننننننن ترییییییننننن مهربانانننننننن❤️❤️❤️❤️✨✨✨✨✨✨😘😘😘😘😘😘🥰🥰🥰😍😍😍😍😍😍😍😍

زنگ زد گف قلبم درد میکنه اومدم نوار قلب بگیرم فلان بیمارستانم 

بعد هرچی زنگ زدم جواب نداذ

دوستش برداشت گفت نگران نباش چیزی نیست

دلم طاقت نیاورد ازین سر شهر هول هولکی رفتم بیمارستانی که بود

چقد بغلش گرفتم و خوشحال شدم حالش خوبه

این برای اوایل رابطه بود

۲ سال گذشت و بهم خیانت شد

اولین بود برام. تا روزی ک دیدمش، مثل کبک ک کله اش رو میکنه تو برف کله من فقط تو کتاب و پی درس خوندن بود اصلا کور بودم دور و برم کسی رو نمیدیدم . احسان اولین بود برام و آخرین خواهد بود 


آنقدر تو همین چند ساعت تو نی نی سایت تاپیک دیدم و یه تلنگر خوردم ک خداروشکر کنم ک الان کنارم خوابیده و من دارم زیر لب غر میزنم ک بازم ولو شده رو تخت خوابیده و جا برای من نمونده 



خداروشکر ک هستی احسان 🥲





ببخشید اگه درد و دل من ناراحتتون کرد بچه ها . من خیلی بحران بدی رو پشت سر گذاشتم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792