2777
2789

دردودل کنیم🫀

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خیلی غمگینه 💔

اگه دوست داری میتونی بگی🫂

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

خاطره خاصی ندارم ،فقط حرف آخرش ،گفت کاش از اول میگفتی دوستم نداری 

فکر میکرد دوسش نداشتم ،خبر نداشت .....

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 

وقتی آخرهفته هامیومدوکنارهم بودیم تاخوده صبح میخندیدیم اون چشمای درشتش اون ابروهای خوشگلش هنوزم تونظرمه ای کاش بچه هاتو ،خانوادتو،خواهرتو و....تنهانمیذاشتی خاله قشنگم،خاله خیلی زود بود برای خداحافظی🥺

بالاخره منم مامان شدم.روز11اردیبهشت 1398 دخترکوچولوی من ساعت16و35 دقیقه به دنیا اومد😍😍😍

همیشه قرارامون میفتاد چهارشنبه. بطور اتفاقی. یبار ک پشت چراغ قرمز بودیم گفتم راستی چ عجیبه ما همش چهارشنبه ها میشه قرارمون. گفت روزش مهم نیست

مهم اینه تو کنارمی…

چقد ذوق کزدم اون لحظه چقد هنوزم از پیش اون چراغ قرمز رد میشم یادم میفته…نمیدونستم یروز بی دلیل میره

گیر کردم تو شبی که گفتی باید جداشیم💔

از یه حرکت عجیب خوشم میومد 

دوست داشتم تا صبح تو راه پله ها تو بغل هم باشیم 

یه شب تا صبح تو سرما باهم حرف زدیم میلرزیدم در گوش هم اروم حرف میزدیم هودیشو دراورد تنم کرد با یه تیشرت محکم بغلم کرد تو بغلش تا صبح خوابیدم :)))از سرما می‌پریدم از خواب میدیدم داره قربون صدقم میره 

برگشت به آزادی🕊

روزی که برای اولین بار همو دیدیم تو چله تابستون بارون بارید خیس شدیم 💔

چیشد که جدا شدین:)

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

اگه دوست داری میتونی بگی🫂

نه حقیقتش خودم تجربه نکردم ولی امشب هم تو گوگل خیلی پرونده های قتل رو خوندم کلن خیلی حالم گرفته شده الان این تایپیک رو هم دیدم گفتم این از اونا غمگین تره باز 

خاطره خاصی ندارم ،فقط حرف آخرش ،گفت کاش از اول میگفتی دوستم نداری فکر میکرد دوسش نداشتم ،خبر نداشت . ...

بهش نگفتی؟🥲

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری و صبحش اینکارو کردی:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

بنظرتون

yektania | 7 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز