نزدیک که با ماشین بیست دقیقه فاصلمون میدونی از اول اینجوری بود الان که شوهرش فوت شده حس میکنه هووی منه درصورتی که یه پسر بزرگتر هم داره که مجرده ولی کلا از اون توقعی نداره چون اون بچه پروعه زیاد بهش رو نمی‌ده بخدا اوایل رفت و آمد خانوادمم زیر نظر داشت می‌گفت چرا همش خونه بالاتری درصورتی که دخترش دائما خونه خودشن حالا من هفته ای دوبار بیشتر نمیرفتم
خانوما چتونه؟چون بچه پسر دارین برای استارتر گارد گرفتین؟؟؟والا منم پسر دارم چون شعور دارم فردا از این غلطها نمیکنم؛مادرشوهرتم خل و چله ولش کن بدبخت رو
همسرم خیلی مامانی و بابایی بود اون دفعه هم گفتم یه بار یه مسافرت خودمون با بچه ها بریم شوهرم ناراضی بود دوس داشت مامانش هم بیاد به شوخی زنگ زد به مامانه گفت ایندفعه تورو نمی‌برم اونم هرچی از دهنش دراومد گفت که حق نداری بهار ببری من پیام زنت هم نباید بیاد اونجا پیش من شوهرم ضایع شد سر همین دیگه نمیتونه ازش دفاع کنه
خب اگه صندلی جلو جای زنه و قطعا هست و همه میدونن و شکی نیست..چرا پیاده ش نکردی؟؟چرا اعتراض نکردی؟چرا رفت نشست جلو؟پس وقتی بزرگتر هست جای اونه
آفرین دقیقا همه فکر میکنن عروس ایندشون قرار اینجوری بگه خب یاد بگیرید این کارا رو نکنید که عروس هم اینجوری نگه نمیشه که هر رفتاری میکنن بعد توقع دارن عروس دهنش برنده چرا چون پسرشون لطف کرده دختر مردمو گرفته
اصولا درستش این بود پدر شوهرتون ک سنش از همتون بیشتر بود جلو میشست
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز