2777
2789

پسری که خیلی خیلی دخترا اویزونشن  و به شدت مغروره و جواب هیچکدومم نمیده از شما خوشش بیاد 

بعد بیاد و بگه که ازتون خوشش میاد و باعث حسادت بقیه  دخترا بشه  ولی خب شما اون ادمو رد کردین 

چطوری میشین؟ کلا یجوریم انگار اشتباه کردم رد کردم از بس تعریف اطرافیان هست ادم دودل میشه

انقد دوس دارم سر سفره با غذا بازی کنم بعد ازم بپرسن چی شده؟بگم هیچی و برم تو اتاقم ولی نمیشه لامصب همیشه گشنمه  کاربری دست دونفره:)

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه پسر خوبی بود خب چرا رد کردین؟

سنش ازم۲ ماه کمتر بود

انقد دوس دارم سر سفره با غذا بازی کنم بعد ازم بپرسن چی شده؟بگم هیچی و برم تو اتاقم ولی نمیشه لامصب همیشه گشنمه  کاربری دست دونفره:)

با معیار های خودت بسنج بقیه رو ول کن

خوبه که به بقیه دخترا محل نمیده ولی باید اخلاقیات دیگه و معیارهاتم بسنجی اگه معیارهای اصلیتو نداشته و رد کردی خوب کاری گردی

 وقتی بدونی میتونی، هر گره رو باز بکنی؛                          هر جوری باشه قفسو میشکنی پرواز میکنی                        خسته نمیشیم، واسه ما خستگی معنا نداره                        چشمه اگه جاری نشه راهی به دریا نداره                            میریم بالا، بالاتر ؛ از هر رویا بالاتر                                      امروز هرجا که باشیم، هستیم فردا بالاتر✨️

تجربش کردم و روی ابرابودم وقتی امدخواستگاریم،ولی خانوادم قبولش نکردن،ولی فهمیدم که همچنان منو دوس داره البته ما دوست نبودیم باهم 

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
فقط همین؟اگه همه چیزش خوبه و مورد پسندته بیشتر فکر کن

تو این فازا نیستم کلا

انقد دوس دارم سر سفره با غذا بازی کنم بعد ازم بپرسن چی شده؟بگم هیچی و برم تو اتاقم ولی نمیشه لامصب همیشه گشنمه  کاربری دست دونفره:)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792