خوش به حال اونایی که بابای درست حسابی دارن

چشماتو وا کن ببین رو کی ریپ میزنی

من نگفتم احترام فلان و بهمانه گفتم پدر خودمم دنیامو جهنم کرده تو تاپیکامم هست

اونی ک گفت احترام بذار یکی دیگه بود ن من

منی که بابام اینجوریه
مامانمم که...
الان میان میگن احترامو فلان
ولی تقصیره من نیست که حقیقت اینه
یه روانیه
روانی فوش نمیدما
جدی میگم قشنگ روانسه انگار مشکله اعصاب داره و ممکنه تو عصبانیت بکشتم حتی تا مرزش رفته چند بار قسر در رفتم هرجایی نمیگم حتی تاپیکامم حتی کاربری قبلیمم خیلی اشاره نکردم الانم گفتنش دردیو دوا نمیکنم فقط میخوام بگم انقدیه که ارزوی مرگشو دارم انقد زندگیمو نابود کرده فقطم بخاطر این روانی بودنش نمیگم ی چیزایی هس اصن نمیشه گفدر کل زندگیی که بهم داده رو از دماغم دراورده از چشام پس گرفته الان نه تنها مدیون نمیدونم خودمو به هیچکودوم(هرکودوم ی جور) خدا که تهه عدالته بیاد قاضی شه و قضاوت کنه دنیا رو بهم بدهکارن
درکل یه راهه نجات پیدا کردم که قبلا همینا بن بستنش کرده بودن دیرتر مجبور شدم بهش برسم و الان اون بن بستو ورداشتم راهو میبینم
برسم که میدونم میرسم
تفم تو صورتشون نمیندازم
تف!

داره میگه تا وختی بابات بابایی نباشه که لمست کرده و تجاوز کرده حق نداری بگی بد و باید احترام نگه داری
اینو میگه
بزار بگه
چون فقط میگه
ارزش فک کردن برا جواب دادنم نداره

مرسی عزیزه دلم خدا هوای دله هممونو داشته باشه الهی
امید دارم به رسیدن اونروز و دس نمیکشم
توعم برسی به ارامش هرکجا که میری!

ما چهارتا بچه ایم

سه تا از زن قبلیش 

و من 

از بابامون متنفریم آرزو مرگشو داریم پس حتما یه چیز هست ک الان حوصله گفتنشو ندارم ک انقدر روحمون آزردست ک آرزو میکنیم بمیره

خودشیفته ها بشدت شیطان بزن توی اینترنت همه چیشون بالا میاد 

یه بیمار روانی آن که حتما باید زیر نظر روانپزشک برن اونا بشدت شکاک و بدبین فحاش تجاوز گر حتی به محارم،خیانت کار دروغگو،

اشتباهات خودشون رو نمیپذیرن به بقیه میگن تو مقصری ،چهل ساله که به مادرم میگه تو مقصری در هر شرایطی،اونا کتی به بچه های خودشون حسودی می کنن نمی‌زارن بچه هامون رشد کنن و پیشرفت کنن دوست دارن دست گدایی جلوش دراز باشه همیشه ازش در خواست بشه توی کتک زدن و روانی بودن نفر اولن،باهات بازی روانی می کنن تو رو به مرحله عصبانی می‌رسونن بعد که داد و فریاد کرد آروم میشن میرم کنار و لذت میبرم از این صحنه بچه هامون حق ندارن نظر بدن و حرف بزن حتی برای ازدواج و آینده خودشون تمام اینا رو بابام عوضیم داره روزی نیست که منتظر مرگش نباشیم خودشیفته ها سه راه بیشتر ندارن یا باید از درد تنهایی بمیرند و ازشون طلاق گرفت یا باید برن زیر نظر روانپزشک تا درمان بشن یا اینکه همراهش زندگی کنن و مثل خودشون همه روانی بشن خوشبختانه مادرم خانواده اش حامی نیستن الان شصت سالشه پا به پای شوهرش مغز مادرمم قاطی کرد ما بچه هایش هم تند خو و عصبی و افسرده هستیم فقط دعا می کنم این بیماران نصیب هیچ کس نشه.

آره
میدونم
بیخیال
ایشالا از ی جا دیگه بکشن
بفهمن

منی که ارزوی مرگ مامانمو داشتم
ولی
اون باید زنده بمونه و تقاص پس بده!
جدیدا فقط ارزو میکنم خودم به زندگی برسم..!

ان شاءالله قسمت خودت بشه یه همسر و شریک خوب که کمبودهایی که از پدرت داری رو برات جبران کنه 

خدا هرچی که بهم نداد حداقل توی شوهرم برام جبران کرد 

ما دخترایی که بابای خوب نداشتیم قدر شوهرخوب رو خیلی بیشتر میدونیم 

خیلی هم بابامو دوست دارم بااینکه بی محبته حتی وقتی شوهرم هم بهم محبت میکنه و احترام میذاره اخم میکنه

مثلا شوهرم هرچی میشه میاد برای من تعریف میکنه به شوهرم میگه مرد که نباید هرچی شد برای زنش بگه 😐 یا مثلا پای سفره شوهرم میاد پیش من میشینه و برام غذا میکشه و هواسش بهم هست میگه جوونا دیگه شرم و حیا سرشون نمیشه 

کلا با محبت کردن شوهرم هم به من حال نمیکنه 😂

حالا پدرشوهرم وقتی میبینه داماداش به دختراش احترام میذارن جوری عشق میکنه و چشماش برق میزنه که میشه ده تا لامپ رو با نور چشماش روشن کرد بابای منم اخم و تخم میکنه 😔

آخه من حس میکنم تا وقتی زندست من ب زندگیم نمیرسم

انشالله شما جبران شه برات کمبود هایی ک به خاطر مادر کشیدی

امیدوارم خدا راهشو به توعم نشون بده
مرسی❤