ساعت ۵ بعد از ظهر اتفاقی بیرون همدیگرو بعد ۲ سال دیدیم اومد جلو دوباره حرف زد از بین حرفامون فهمید فالوش دارم ساعت ۱۰ و نیم شب اینستا پیام داد اشتباه که نگرفتم و شروع شد
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
وایی باورم نمیشه هنوز بخدا... ب کراشم تو روبیکا درخواست دادم اونم قبول کرد بهم پیام داد شمارشو داشتم نوشته بود شمارتون رو حذف کنین اومده تو روبیکا نمیدونست من شمارشو دارم..بعد از اون موقه الان۱سال و نیمه عقدیم و ۱ماه دیگ عروسیمونه🫣
۱۳سال پیش توی چندتا همایش سخنران بود دیدمش ازش خوشم اومد، ی کاری پیش اومد شمارشو گیرآوردم مشورت خواستم تلفنی راهنماییم کرد.بعدش درحالیکه فکرش رو هم نمی کردم اون بهم پیام داد و ....
ما تو یه گروه بودیم نزدیک یکسال فقط هم با هم چت میکردیم بعد یبار امتحان زبان داشتم ازش خواستم کمکم کنه رفتم پی ویش و دیگه نزاشت برم گفت خیلی وقته میخوام یچیزی بهت بگم روم نمیشه منم گفتم میدونم چی میخوای بگی
وااااااای پشمام ، قسمت هم بودین خوشبخت شین چطوری بحثو باز کردین؟
اره واقعا مغازش رو به روی خونمون بود من خودمو معرفی نمیکردم روم نبود خجالت میکشیدم عکس دختر خواهرم پروفایلم بود و میشناختش دیگ از اونجا فمید خودمم و میگفت منم روت کراش داشتم همش پیش خودم میگفتم حتما با کسیو تو دلش داره..