وقتی مادرشوهرتون

واسه منم اینجوریه تامیخوام بریم بیرون میگه منم میام یاتامیخوام برم میگه ناهارچی میخوای درست کنی یکدفعه کارداشتم بیرون باشوهرم غروب اومدیم خونه بخداهیچی درست نکرد دوباره به شوهرم گفتم بریم بیرون ساعت نه شب اومدیم بازهیچی درست نکرد گفت گوشت چرخکرده گذاشتم بیرون یخش بازشده چی میخوای درست کنی بعد ازاون عفریته هاس ازاونانیست که بگی پیریانمیتونه نه فقط میخوادمنواذیت کنه

یکدفعه من شوهرم اومدکنارم ظرف بشوره مادرش میخواست خودشواعدام کنه انقدرتابلوسرخ شده بودجاریام هم همینطور 

اگه با همین رویه پیش بری ، آیندت این میشه که بعد عروسی باید مدام واسه کاراش و نذریا و مهمونیا بری کمکش ، بچه های خواهرشوهر و برادرشوهر و مهمونا رو میفرستن خونت .خدا بدادت برسه زندگی با مادرشوهر 🙄😏 

بی صدا بزن من صد بار قهر کرده رفتی. منو نبردید ولی الان دیگه براش عادیه ما بخواهیم تنها بریم. تا ۹ بیرون بودی یه فلافل میخوردی نیومدی میگفتی ما شام خوردیم خسته ام شبتون بخیر. غذاها رو جوری که دوسنداره بپز همه روغنشو مصرف کن مایع زیاد بریز یه تشت آب کفی کن دور سینکشو خیس کن کلا خراب کن هر کار مردی همزمان باهاش سه کار درست کن براش

واسه من میگم هیچی نکردبرنج وخیسوندم گوشت روهم گذاشتم روکابینت قابلمه وروغنم گذاشتم بعدکلاسم اومدم دیدم هیچی درست نکرد گفت گذاشتم خودت بیای اخه من ساعت ظهر چجورغذادرست کنم

اگه شوهرت طرفتو میگیره بشین پیشش بلند نشو

انجام نمیدم 

تو یه خونه اید؟ 

بگو خب تو پاشو بکن تا من یکم استراحت کنم پا میشم

بستگی به زندگی تون داره مثلا مادر بزرگ من بنده خدا توانایی کار برا خودش نداره چ برسه دیگرون خودت باید بپزی بشوری ولی مثلا حتی ازت نمیخواد لیوانی از کثیف کرده های خودش بشوری اصلا کار ازت نمیخواد فقط میگه خودتون خوردید خودتون جمع کنید مادر شوهر من خودش نشسته دستور میده خواهر شوهر مجردم انجام میده مثلا گه گاهی گفته عروسم خونم جارو میزنه یا عروس ظرفتو بشوره من پوز خند و لب خند زدم گفتم هه من خونه خودم عاجزم بزنم چند روزه میخوام بزنم نمیشه یا مثلا بارها بار شوهرم گفته غذاشون درست کن هزار بار تواین دوسال درست کردم خوردن رفتن جدیدن یه رفتار های سمی دیدم و یه توقعاتی کردم ک شوهرم نتونسته نفس بکشه و واقعا دلخورم تصمیم جدی گرفتم جلو خودشون گفت غذا میگم عه من اذیتم نمیتونم خسته سختمه به اندازه اونام درست کنم خواهر شوهر متاهلم مثلا مامانش میگه چرا مارو دعوت نکردی چرا براما درست نکردی خنده مسخره آمیزی میکنه نگاش میکنه و تمام مادر شوهرم پر توقع پررو میخواد براش طلا لباس بخری خونش تمیز کنی سرویس بدی کلا بخوره فلان تو هم بهش نگی ولی همه چی بگه بهت نازش رواست خلاصه من محل نمیدم حرف هم بهش میزنم تا گفته هرچی بچه هام نتونستن بهم بگن تو فلانی همه حرف بهم میزنه 😂من آروم ساکت بودم به دل هم نمیگرفتم کمکم تغییر کردم چون جنبه شو نداشتن اینو قطعا یه روزی بهشون میگم البته ک به شوهرم گفتم اینو

اسی از الان فاصله رو رعایت کن و کمتر برو خونه مادرشوهرت

بذار احترام بینتون حفظ بشه

افرین

مادر شوهر من و جاری های منم آتیش میگرفتن 

خب بگیرن بدرک 

بعد به تیکه میگفت برو  خونه خودت کار کن اینجا کار نکن منم اصلا محلش نمی‌دادم بعضی وقت ها سکوت از فحش بدتره

البته اینم بگم کمک کردن خوبه ولی من از زرنگ بازی بدم میاد و زیربار نمیرم  وقتی یه پدرشوهر و مادرشوهری هیچ کاری برای عروسی پسر و عروسش نمی کنه گه میخوره به عروس بگه پاشو کار کن اگر خوب بودن خوبی هاشون جبران میکردم ولی متاسفانه چیزی برای جبران نبود

اه انقد بدم‌میاد ازین مادرشوهرا که میخوان از عروس بیگاری بکشن

نکن بذار بسوزه بگو من واسه پسرتم وظیفه ندارم😐

سر خودتو گرم کن موقع کار اگر بچه داری یا بچتو تر و خشک کن یا برو دسشویی خودتو سرگرم کن یا برو سرنماز خودتو بزن به سر درد

درضمن کمترم برو خونش

چندسال دیگه پیر میشی کمر و زانوت و همه جات داغون شده برا مادرشوهر ول کن بابا

نه منم سالی دوبارمیرم مجبوری ده روزمیمونم ولی توهمون ده روزکمرمومیبره