2777
2789
عنوان

ب شوهرم گفتم دوست دارم کنارم بخوابی مثل قدیم

| مشاهده متن کامل بحث + 13278 بازدید | 248 پست
خب اینجور هم قبح قضیه ریخته میشه وقتی قرار. نیست طلاق بگیرم

عزیزم حداقل دهنش بسته میشه باید خودت شوهرت بشناسی شوهر من از ابروش از اسم و رسمش خیلی میترسید و من خونه مادرم نرفتم ب خانوادش گفتم و نمیتونست انکار کنه خانوادش باهاش بد شدن تو چشمشون عوض شد و شوهرم خیلی براش سخت بود برادرش زدش 

خب اینجور هم قبح قضیه ریخته میشه وقتی قرار. نیست طلاق بگیرم

باید شوهرتو بشناسی ببینی چی براش مهمه از چی میترسه از آبروش نمیترسه؟ مثلا شوهر من ادمیه که جلو همه خیلی قمپزه خیلی تعریف خودش میکرد. و البته خانواده خودم تا امروز چیزی نمیدونن. اگر میدونی ادمیه ک آبرو و حیا و خانواده براش مهم نیست و نمیتونی هم جدا بشی پس پیگیر اینکه مچش بگیری نباش اما اگر میدونی ادمی هست ک بترسه پیگیر باش

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

عزیزم حداقل دهنش بسته میشه باید خودت شوهرت بشناسی شوهر من از ابروش از اسم و رسمش خیلی میترسید و من خ ...

خب بنظرت بعدش درست شد؟خیانتش گذاشت کنار 

نسبت ب اون خانمه و عکس العملی نشون دادی 

چند وقت بعد از این ک فهمیدی نزدیکی داشتین دیگه 

خب بنظرت بعدش درست شد؟خیانتش گذاشت کنار نسبت ب اون خانمه و عکس العملی نشون دادی چند وقت بعد از این ک ...

من یک هفته خونه برادرش بودم و برادرش میگفت زمانی برو خونه مادرت ک بدونی زندگی تمامه اگر یکدرصد فکرمیکنی برمیگردی نرو چون شوهرت دیگه چیزی برای از دست دادن نداره و برگردی گستاخ تر میشه برادرش جای پدرمه دور ازجونش همسن بابامه. من اونجا بودم چون خونشون تو کوچه خودمون و وقتی صحنه را دیدم زنگ زدم به داداشش ک بیاد. بعدش پیام میداد داداشش ک نزار زنم بره باهاش حرف بزنید من اشتباه کردم غلط کردم خواهرش بهش گفته بود این دختر یتیم اهش میگیره دامنتو برو بیارش و دعواش کرده بودن خلاصه اومد اونجا روزی ک داداشش خونه نبود چون داداشش بهش گفته بود حق نداری پاتو اینجا بزاری وقتی نبود اومد کلی التماس گریه زاری قرار شد حق طلاق بهم بده برا همین برگشتم

ما هم جدا میخابیم،بچههای من بزرگن ولی من بخاطر خروپف شوهرم ازش جدا میخابم تازه یه عیبیم داره کنارش که میخابی تا صبح بهت میچسبه ...اینجوری نه خودش راحته نه من.البته اولا مثل شوهر تو بود انگار خودشم دوست داشت جدا بخابه ولی الان من عادت کردم گاهی سرشب میرم پیشش نیم ساعت بعد فرار میکنم 

خلاصه وقتی برگشتم پشیمون بود التماس میکرد بردم برام سرویس طلا خرید اما حق طلاق نداد و گولم زد. بعدش خودش گفت بریم مشاور رفتیم مشاور هیجوقت اولین جلسه را یادمون نمیره وقتی دراتاق باز شد اومد بیرون اشک تو چشماش بود. واقعا پشیمون بود شاید نمیدونم. الان چیزی ازش ندیدم یکی دوبار زیر ابی رفته شک کردم بهش اما مدرکی ک بگم هنوز خیانت میکنه ندیدم ازش. مردت وقتی مقصرن برا رابطه خیلی پیش قدم میشن شوهرم وقتی منو اورد خیلی سعی داشت اما من نذاستم و 20 روز بعدش رابطه داشتیم اما من تو رابطه حسی بهش نداشتم و متوجه میشد و این براش از هر چیزی بدتر بود

عزیزم اول که همه دارن راهنمایی می کنن چون نمی خوان این زن به راه غلط کشیده بشه و دو تا بچه بدبخت بشن ...

امثال شما هارو فقط امام زمان باید ورود کنه

اسی نگفت دارم میرم خیانت کنم گفت وقتی همچین شوهرای بی درکی هستن بستر خیانت فراهم میشه.

ضمن اینکه اسی بچه رو از خونه باباش که نیاورده پدرشم نسبت به اون بچه مسعوله 

نمیشه که چون بچه اذیت داره پس باباش هرکار دلش خواست بکنه.


لطفا براعاقبت بخیری همه جوونا وبعدش من یک صلوات بفرستین مچکرم😘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792