2777
2789

من خیلی پیچیدس ولی خلاصه بگم از طریق ی گروه با دوستم که اونم با دوستش اومد اول دوستش بهم پیشنهاد داد و منم‌چون تو عمرم با ی پسر حرف نزده بودم چه برسه رل رد کردم بعد خودش اومد جلو ولی فوری مثل اون درخواست نداد اول سعی کرد اعتمادمو جلب کنه بعد ی ماه گفت‌‌و من اول قبول نکردم چون ترسیدم ولی بعدش قانعم کرد و نامزدیم😂🥹اونم‌ من اولین دوست دخترش بودم

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

مراقب امتحانم بود دوره لیسانس🤣

بعد فهمیدم استاده تو دانشگاه ما 

خودش ب تته پته افتاده بود سر جلسه 

برگه هارو پخش کردنی برگه من افتاد رو زمین برگشت کلی عدرخواهی کرد 

کلی ضایع بازی در میاورد سر جلسه 

چند ماه بعد اتفاقی دیدمش

مجدد

چند بار دانشگاه اتفاقی دیدمش

بعد ۱ سال اومد خواستگاریم😁

وای چقدر خوب اولینش باشی منم میخوامم

آره واقعا بعد بنده خدا هیچ تجربه ای نداشت گناه داشت اولا با ناز کردن دخترا آشنا نبود بعد روز اول گفت من تو رو انتخاب کردم واسه اینکه باهات ازدواج کنم نمی‌خوام برم با یکی دیگه لامصب از اول تصمیمیش جدی بود😂

مراقب امتحانم بود دوره لیسانس🤣بعد فهمیدم استاده تو دانشگاه ما خودش ب تته پته افتاده بود سر جلسه برگ ...

الان همسرته ؟ دوست هم بودین؟ چیشد اومد خاستگاری؟

الان همسرته ؟ دوست هم بودین؟ چیشد اومد خاستگاری؟

آره ازدواج کردیم

نه باوا مث گاو ب هم نگاه میکردیم فقد🤣🤣

ما رابطمون خیلی رمانتیک بود 

من ی بار دیدمش همون اولین بار ک گفتم 

رفتماسمشو اینستا سرچ کردم اکانتش آورد ؛بعد رفتم آموزشیار سرچ کردم متوجا شدم ن واقعا استاده دانشگاه تدریس میکنه پرس و جو کردم متوجه شدم دقیفا ۱ ترم بعد از شروع لیسانس من اومده این دانشگاه و من اصلا ندیدمش 

دانشکدمون یکی بود

اما اون تایم من ب ی پسره تو دانشگاه علاقه مند بودم 

ی پسر خیلی داغون تا اینکه همسرمو دیده بودم

ولی خب من فقد ی بار دیده بودمش 

تو ذهنم این بود خدایا من و عطا همو دوباره میبینیم؟

خیلی ماجرا داشتا تا دوباره ببینمش...

دوست نشدیم من همسرم دنبال دوستی نبود 

منم اهلش نبودم 

اومد خواستگاری 

ولی خب خانواده سخت قبول کردن 

واقعا دیدن ب هم علاقه داریم...

همسر من از نظر تحصیلی و کاری خوبه موقعیتش درامد بالایی نداره

فوق العاده اخلاقش خوبه 

ولی خب

خانواده کمی سخت گرفتن ب خاطر اختلاف سنیمون و این مسئله...

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز