2777
2789
عنوان

بهم خردن بله برون

| مشاهده متن کامل بحث + 1228 بازدید | 102 پست
مرسی واقعاتحت فشار بود،باورت میشه من اون شب سر اون دعوا گریه نکردمولی اون گریه کردهمه این رو میذاشت ...


آفرین دقیقا باید بلند میشد حرف می‌زد 

ولی خب یا ترسیده یا کلا اینجور مواقع اطرافیان به جاش تصمیم می‌گیرند و عمل میکنن حرف زدنش فایده ای نداره 

برو خداروشکر کن که موقعیتش‌‌ پیش اومد که متوجه ابن موضوع شدی وگرنه با این تفاسیر اصلا مردی بنظر نمیاد که تو روزای سخت بشه بهش تکیه کرد 

عزیزم برای منم ۱۳ ماه پیش بهم خورد 

پریشب با شماره ناشناس با دوستام بهش زنگ زدیم بار دوم یه دختره جواب داد

هیچ حسی بهش ندارما هیچی ولی حس کردم خدام با ظالماس

که اون زودتر از من ازدواج کرد و اصلا تونست ازدواج کنه🥲

مثل روانشناس های با سابقه راهنماییت میکنم ولی تو زندگیم مثل روانی های با سابقه عمل میکنم!

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مثل رویا بودپسره خیلی دوستم داشت خیلیزنگ پدرم میزد خودش جو رو آروم می‌کردولی مادرش ...فکر کنم خاله ش ...

عزیزم اگه پسره میخواست هیچ ازت دست نمیکشید اگرم به حرف خانوادشه که همین بهتره باهاش ازدواج نکنی چون بعدها هرروز پشیمون میشی به حکمت خدا اعتماد کن قطعا لایق مرد بهتری هستی اینو از کسی میشنوی ک موقعیت تورو تجربه کرد الانم بهترین ازدواجو کردم

کاش واسطه بفرستی دوباره جور کنین همه چیز رو 

اون فامیلتون چرا همچین کاری کرده آخه 

برای اینکه به خواسته ام برسم یه صلوات مهمونم میکنید ؟! 🙂🫀  کاربری سه سالم سر یه چیز ناحق تعلیق شد :)                            دختری از قوم لُر😍🤍

آفرین دقیقا باید بلند میشد حرف می‌زد ولی خب یا ترسیده یا کلا اینجور مواقع اطرافیان به جاش تصمیم می‌گ ...

بله واقعا درسته

ممنونم از نظرت🩷

ازدواج سخت ترین مرحله زندگیه

پسره خوب بودا دست دل باز مهربون با شخصیت 

ویژگی هایی کا دوست داشتمو داشت

ولی از پارسال تا به الان کلی نظرم عوض شدا درمورد ملاکام

شاید باورت نشه چون سر مسائل مالی بیشتر بود

با اینکه اوایل پیش کشیدن مسائل مالی رو بد میدونستم ولی الان به این نتیجه رسیدم که چرا مهمه

ولی منم با نظرت موافقم از لحاظ تکیه کردن بهش تو روزای سخت...

خواست خدا بود زود تر خانوادش خودشون رو نشون دادن

پسرشون که دست پرورده این خانواده بود🥲

عزیزم برای منم ۱۳ ماه پیش بهم خورد پریشب با شماره ناشناس با دوستام بهش زنگ زدیم بار دوم یه دختره جوا ...

چیزی گفتی؟

من اصلا نمیخوام برگردم ب اون رابطه،اون خانواده

فرهنگ شون پایین تر بود خیلی وقاحت داشت بعد از اون مراسم و کوتاه اومدن ما....

بگن نه ما نمیتونیم برید دخترون رو عروس کنید

با اینکه شمارشو حفظم ،پیجش در دسترسمه...فکر می‌کنم ازدواج نکرده

 فکر میکنم ازدواج نکرده...خیلی حساس بود رو این مسائل احساسی،اونم به غرورش بر خورده

فقط دعا میکنم چه برای شما چه خودم چه همه آدمایی که از اینجور روابط قلبشون شکسته

خدا آدمی رو سر راه شون بزاره که موی گندیده اون آدم بهشون نیارزه

عزیزم اگه پسره میخواست هیچ ازت دست نمیکشید اگرم به حرف خانوادشه که همین بهتره باهاش ازدواج نکنی چون ...

خداروشکر که خوشبخت شدین

الهی خوشبخت تر از این باشید 🩷

بله حرف شما کاملا درسته و منطقی

۱۰ماهه کنار اومدم

ولی یه شب هایی یادش میافتم

ان شاءلله که خدا حواسش بهمون هست

کاش واسطه بفرستی دوباره جور کنین همه چیز رو اون فامیلتون چرا همچین کاری کرده آخه

حس میکنم نمیخواست داماد پدر من سر تر از داماد خودش باشه😔

شاید هم از خوبی بود ولی هرچی بود گند زد به این ازدواج

چیزی گفتی؟من اصلا نمیخوام برگردم ب اون رابطه،اون خانوادهفرهنگ شون پایین تر بود خیلی وقاحت داشت بعد ا ...

وقتی زنگش زدم؟

نه دوستم ترسید قطع کرد بعد اونم  زنگ زد گفت ببخشید دستم خورد اشتباه شد

برای منم دقیقا همین بود

حتی بهم گفت من کلا قید ازدواج و زدم الان ازدواج کرد!

خیلی فرهنگشون با ما فرق داشت

من حتی بعد اون وارد یه رابطه دیگه شدم در واقع پناه بردم ولی بدتر شد اینم دلمو شکست

انگار شانس ندارم


مثل روانشناس های با سابقه راهنماییت میکنم ولی تو زندگیم مثل روانی های با سابقه عمل میکنم!

ما مهریه رو موقع خواستگاری مشخص میکنیم جشن بله برون فقط از رو لیست میخونن و انگشتر نشون و کادو به عر ...

ما هم همینه

یک جلسه خانواده من و خودش باهم نشستیم و روی برگه نوشتیم امضا کردیم

قرار نبود بله برون بگیرن اون شب

نمیدونم چطور شد که مادرش بساط بله برون و چادر عقد و اینا رو خودش گرفته بود

اون جلسه فقط قرار بود بزرگترا هم باشن و این مهریه ای ک نوشتیم رو تو دفتر بله برون ثبت کنن

خودشون بدون هماهنگی چادر و قرآن و شیرینی و..آورده بودن

ما هم همینهیک جلسه خانواده من و خودش باهم نشستیم و روی برگه نوشتیم امضا کردیمقرار نبود بله برون بگیر ...

برای ما فامیل دعوت نبودن

مامانش یهو چادر و درآورد با یه انگشتر چادر و با نایلون فریزر آورده بود!فکرشو بکن


مثل روانشناس های با سابقه راهنماییت میکنم ولی تو زندگیم مثل روانی های با سابقه عمل میکنم!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شام امشب

۰۰۲۴۴۵ | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز