انتخاب خودش بود باهم قبلش هم دوست بودن
بعد ازدواج شوهرش خیلی چاق شده
چون قد بلنده خیلی ب چشم میاد
الان ب من پیام داده نمیخوامش دیگه میخوام جدا شم از خونه انداختمش بیرون 😐
چون هم سیاهه هم چاقه حالم ازش بهم میخوره
خدایی شوهرش اصلا اینجوری نیس
چون بنده خدا همش دنبال کاره اره بدخودش نمیرسه
سی سالشه ولی ب همه چی رسیده هم کار دولتی داره هم جدا از اون برا خودش کار راه انداخته دوتا خونه و ماشین هم داره
بخدا همه بهش میگن خوشبحالت خود دختره خصوصی کار میکنه با اینکه دوستاش بزرگترین هنوز ب خونه و ماشین نرسیدن
خیلی احمقه
دلم برا شوهرش میسوزه
بهش میگم نکن میره سراغ یکی دیگه ها میگه مهم نیس بره ب درک هیولا شده
واقعا موندم چ نصیحتی میتونم بکنمش؟ پیش مشاور بره خوب میشه یعنی؟