اصلا دست خودم نیس میپرم ب همه مثلا یکساعت پیش داشتم ب خواهر شوهرم درس یاد میدادم حواسش همش پرته سرش داد زدم گفتم گوش بده یاد بگیر حوصله ندارم برگشت گفت حالا ی حامله شدی هی میگی اعصاب ندارم حوصله ندارم اه از همونجا دارم حرس میخورم تا به الان حالت تنگی نفس گرفتم نفس کم دارم انگار کسی درکم نمیکنه ن شوهرم ن خانوادش میخان کلا عادی رفتار کنم