دیشب سر چیزای همیشگی بام تو قیافه بود هی میگم چته جواب نمیده یهو هولش دادم شروع کرد توووهین و زدن هیچ حرمتی نذاشت بمونه بخاطر مامانش حتی گفت پاشو برو خونه بابات دیگ برنگرد اگه مامان باباتم بخان زنگ بزنن بی شرف بازی درمیارم مامانم اینا شهر دیگن ماکسیم گرفتم بچه های نی نی سایت گفتن نرو بعدا میتونه ازت شکایت کنه الانم خونه مامانشیم میگه همیشه خونه مامانم باشیم تو ام عاشق پیشه مامانم باش خیلی دوسش داشته باش براش همه کاری بکن همش بگو بخند کار کن اصلنم خونه خودمون نریم خونه مامانش تو روستاست من از مامانش متنفرم خیلی اذیتم کرده خیلی حرفای بد بهم زده الان موندم چکار کنم برم پزشک قانونی تا اثرات کتک هست برم ذیگ راه برگشت نیست یا صبر کنم خودش دادخاست طلاق بده اصلا گیجم میترسمم به مامانم اینا زنگ بزنم بابام بفهمه کتک خوردم سکته کنه زبونم لال دست چپم از درد نابوده از دردش پاشدم من تاحالا جاییم نشکسته کف دستمه باد کرده و تیر میکشه ینی مو برداشته یا شکسته؟
برو پزشک قانونی اول
حتمآ پزشک قانون برو الان نخوای کاری کنی باز نامه بگیر که اگه لازم شد ازش استفاده کنی
برو کلانتری نامه بگیر ببر پزشک قانونی چون جمعه هست تا ۱۲ بازه زودتر برو بعدش خواستی ادامه میدی نخواستی برگه دستت باشه
حس کردم ساخته ذهنته اما به هرحال اون دست احتمال داره شکسته باشه باید بری شکایت کنی بعد بری پزشکی قانونی که برگه بهت بده بزاری رو پرونده بتونی جدا بشی فقط محض رضای خدا اگه میخوای واقعا جدا بشی اینکار رو بکن در غیر اینصورت فقط برو برای دستت چون ممکنه بدتر از این باهات بیفته رو دنده لج
خدا ازش نگذره با چی زده دستت باد کرده عزیزم عکس دستت رو بزار ببینم مو برداشته؟
میخواد خستت کنه خودت بری ؟
ببخشید اما فکر نکنم شوهرت دلش با این زندگی باشه شاید اشتباه کنم تو بهتر می‌شناسیش اینو گفتم چون اینهمه آزار و سلطه جویی یه مرد وقتی زن و زندگیش و دوستداره غیر ممکنه و اینکه اصرار داره خونه نرید خونه مامانش بمونید مطمئنی خودشم خونه نمیره ؟! والا من دیدم طرف انقدر زنشو دوست داره ، اگر زنش دستشویی رو هم با جای دیگه اشتباه بگیره مشکلی نداره فقط همینکه ترکش نکنه کافیه خیلی عجیبه برام رفتار همسر شما
۸صبح جمعه با این حالم ساخته ذهن چی. از همین میترسم چون خودشم پلیسه شهرماهم کوچیکه همرو میشناسه تو این جور کارا برا طلاقم‌نمیدونم‌خانوادم بفهمن نمیذارم یه ثانیه بمونم خودشم خب گفت یا برو گمشو یا دفعه بعدی میکشمت
ببین خودمم همین فکرو دارم میمرد براما همه کار میکرد هی مامانش شروع کرد بدگویی منم به مامانش محل نمیدادم اینجور میکرد از من هی سردتر شد .نه نمیره همیشه ور دلمه تا ظهر سرکاره ظهر میاد اینجا از اسمون سنگم‌بیاد این از خونه مامانش جایی نمیره
پس چرا یهو اینهمه تغییر کرد چند وقته اینطوری شده اصلا تو چیکار کردی که اون به خودش اجازه داده هم برات تعیین تکلیف کنه هم زور بگه هم دست روت بلند کنه ؟! دستی که روت بلند شد و باید بشکنی بکنی تو چشمش😠😠😠 حق نداره حتی بهت امر و نهی کنه
نمیدونم کمتر یه ساله اصلا ازین رو به اون رو شده بخصوص بعد اینکه باباش فوت کرد دیگ کلا رد داد نسبت به من حتی میبوسیدم بغلم میکردم مثل قبل نبود اینم خب از دیشبش مثل دعاییاست انگار چیز خورش کردن که اینجور کرو کور شده