2777
2789
عنوان

دانشگاه بی ارزش

| مشاهده متن کامل بحث + 321 بازدید | 60 پست
به نظر شما پشت میز بشینی بهتره یا اسنپ کار کنی؟ کارمند بانک باشی یا توی یه شرکت کار کنی بهتره یا اسن ...

کارمند بانک خیلی کم میگیزن

ازموونم دازه

خب به جای اسنپ میتونی مشاور تملاک بشی و پشت میز بشینی

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بچه ها شما شغلای پشت میزی دوس دارید؟

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
من روانماشباع شده اما هنوزم هستن کسایی که با تلاش به درامدای بالا رسیدندرکل میخوام بگم توی هررشته ای ...

موفق باشین ، قبول دارم اما این اتفاق از هر بیست نفر برای یک نفر میوفته 

موفق باشین ، قبول دارم اما این اتفاق از هر بیست نفر برای یک نفر میوفته

مرسی عزیزم

اره خوب

از یک میلیون داوطلب تجربیم فقط صد نفرشون پزشک میشه

از هزار تا دانشجو فقط یکیشون شاگرد اول میشه

از ده تا ورزشکار فقط یکیشون اول میشه

موفقیت اسون نیست

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
مرسی عزیزماره خوباز یک میلیون داوطلب تجربیم فقط صد نفرشون پزشک میشهاز هزار تا دانشجو فقط یکیشون شاگر ...

خب قرار نیست ی نفر به موفقبت عجیب غریب برسه حتما

اما من هر کدوم از پسرای یکه میشناسم رفتن تو کار ازاد الان از نظر مالی اوضاعشون بهتر از تحصبل کرده هاست

خب قرار نیست ی نفر به موفقبت عجیب غریب برسه حتمااما من هر کدوم از پسرای یکه میشناسم رفتن تو کار ازاد ...

ببین کار ازادم سخته فکر نکن اسونه

من پدرم کارشون ازاد

صبح ساعت هفت میرن گاهی تا نه شب طول میکشه

تعطیلی اینام زیاد ندارن

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
به نظر شما پشت میز بشینی بهتره یا اسنپ کار کنی؟ کارمند بانک باشی یا توی یه شرکت کار کنی بهتره یا اسن ...

دقیقااا

احترام و موقعیت و مقبولیت اجتماعی  که اون شغل برای یک نفر میاره بسیار ارزشمنده مخصوصا برای یک خانم

چیزی که با پول قابل خریدن نیست

🩺💉تلاش کن نه آرزو✨️
بچه ها شما شغلای پشت میزی دوس دارید؟

اینو لطفا همه بگید

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ببین کار ازادم سخته فکر نکن اسونهمن پدرم کارشون ازادصبح ساعت هفت میرن گاهی تا نه شب طول میکشهتعطیلی ...

اون بستگی به طمع خود شخص داره

میتونه کمتر کار کنه کمتر در بیاره

اما جدای از اون عوضش درامد‌ خوبی داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792