2777
2789
عنوان

خیلی زندگیم داغون شده تا مرز خودکشی هم رفتم

| مشاهده متن کامل بحث + 536 بازدید | 40 پست
میدونی من به جایی رسیدم که حتی با طلاق هم حالم خوب نمیشه فقط مرگ چاره سازه هرشب دعا میکنم التماس میک ...

خداوند به قلبت آرامش بده خوشگلم🤲💚

 کاربر خانوم هستم.من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(مطمعن شدم مجرد هستند) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم  من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در ماه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه  این پسر رو به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه...                             خیلی ها ازم پرسیدن به کجا رسید این عشق یک طرفه! (مرسی از پیگیریتون) پسر همسایمون اسمش آقا حامد هست.عزیزان از  آقا حامد رفتارهای مثبت زیادی دیدم از پارسال تا امسال نمتونم بازش کنم چون طولانی هست ولی در نهایت پسر همسایمون من رو خیلی نامحسوس نشون مادرش داده الانم رفته شهرشون و خبری نیست ازش حالا نمیدونم باز هم میبینمش یا نه! و خبری هم از خواستگاری  نیست 💔🥺شاید مادرش خوشش نیومده و هزارتا شاید دیگر... یک صلوات برای آرامشم و حاجتم مهمونم میکنید عزیزان؟؟؟🌹مچکرم🙏

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم


با اجازه از @خربوریدان     عزیز..از امضاش برداشتم

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خداوند به قلبت آرامش بده خوشگلم🤲💚

میشه برا آرامش دلم شما هم دعا کنی خدا خودش خلاصم کنه ؟

من ارزوم مدتهاس همبن شده که خدا خودش آبرومندانه خلاصم کنه از این دنیا چرا کسب که نمیخواد زندگی کنه خودش التماس میکنه جونمو بگیر چرا اخه چرا خدا این کارو نمیکنه ؟ بعد زندگی کسی رو تموم میکنه که داره با تمام عشق و امید زنرگی میگنه

اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق های ...

بله درسته عزیزم 

ولی آدما گاهی به جای میرسن که خوندن هیچ مطلبی تکونشون نمیده 

الان من همون جام گه فکر کنم دردم بزرگترین درد تاریخ هر زنی میتونه باشه 

از نظر من وقتی زنی دیده نشه نه هنرش نه زیباییش وقتی به ی زن توجه نشه وقتی ی زن توسط شوهرش نوازش نشه تحسین نشه اون زن میمیره 

من مدتهاس روحم مرده 

فقط جسم تن سختمو هرروز صبح کشون کشون میکشونم و بخاطر دخترم زندگی میکنم 

زندگی من دیگه زندگی نیس 

نفسی میاد و میره

و من هرشب دستام رو به آسمون بالاست که خدایا امشب دیگه بخوابم و بیدار نشم

میشه برا آرامش دلم شما هم دعا کنی خدا خودش خلاصم کنه ؟من ارزوم مدتهاس همبن شده که خدا خودش آبرومندان ...

خوشگلم خدایی ک قدرت داره زندگی بگیره قدرت هم داره ک زندگی بده ...چرا دعایه بَد؟من از خدا میخام  تمام مشکلات زندگیت به شکلی ک صلاح میدونه رفع کنه و دلتو آروم کنه و به معنی واقعیش زندگی کنی  الهی آمین🤲💚 ...خواهش میکنم افکار خودکشیو کنار بزار با این افکار چیزی درست نمیشه بیشتر خودت رو نابود میکنی خواهرم

 کاربر خانوم هستم.من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(مطمعن شدم مجرد هستند) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم  من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در ماه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه  این پسر رو به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه...                             خیلی ها ازم پرسیدن به کجا رسید این عشق یک طرفه! (مرسی از پیگیریتون) پسر همسایمون اسمش آقا حامد هست.عزیزان از  آقا حامد رفتارهای مثبت زیادی دیدم از پارسال تا امسال نمتونم بازش کنم چون طولانی هست ولی در نهایت پسر همسایمون من رو خیلی نامحسوس نشون مادرش داده الانم رفته شهرشون و خبری نیست ازش حالا نمیدونم باز هم میبینمش یا نه! و خبری هم از خواستگاری  نیست 💔🥺شاید مادرش خوشش نیومده و هزارتا شاید دیگر... یک صلوات برای آرامشم و حاجتم مهمونم میکنید عزیزان؟؟؟🌹مچکرم🙏
شرایط کار کردن ندارم عزیزم دخترم کوچبکه

کار در منزل انقد هس

تو خونه یه فعالیتی دست و پا کن

یه حرفه اصلن یاد بگیر

چیزایی ک دوس داری رو بنویس

یوتیوب سرچ کن و یاد بگیر

کدنویسی،  تایپ پایان‌نامه و....

خیلی کارها میشه کرد خلاصه

از این وضعیت خارج کن خودت رو فقط...

داستانی ک برام پیش اومد طولانی عه... بگذریم...

من اصلا نمیخوام تشنه م بشه به هیچ وجه دلم نمیخواد عمرمو باش تلف کنمغصه من فقط دخترم و اینکه چطور برم ...

اگه تا این حد عذابت داده تا به این نتیجه برسی.خدا کمکت کنه.منم به خاطر بچه هام رفتارش رو‌ تحمل میکنم.با بی شخصیت رفتار کردن خودش و حلوا حلوا کردنش توسط خانواده احمقش.دور برداشته.به هیچ عنوان رفتارشون عادی نیست.هر چی خوبی کردم تا یاد بگیرن.فقط خودمو پیر کردم.این اون زندگی نبود که من میخواستم.بارها تو جمع آبرو ریزی کرد.دو‌بار به حرف خواهر و بردار فتنه اش.خواست طلاقم بده.باجناقهاش بهش توپیدن.گفتن مشکل از خودته.خانمت همیشه عین مرد رفتار میکنه.خانمت زندگیتو جمع کرد.با قناعت تو ساخت تا به جایی برسی.و هر دو سری فوری پشیمون شد و التماس که منو ببخش.من بخاطر بچه هام بخشیدم.ولی هرگز فراموش نمیکنم.کل اجازه زندگی ما حتی خریدن یه بستنی .اجازه دست خواهر و برادراش بود.در صورتی که اونا اصلا اجازه دخالت کسی تو زندگیشون نمیدن.انگار با یه احمق زندگی میکنم که خوبی های منو جز وظیفه میدونه.و میگه من خرجت میدم.منم به خاطر بچه هام گذشت کردم.جالبه من نوه عمو خودشون هستم.من و بچه هم خار چشمشون شدیم

اگه تا این حد عذابت داده تا به این نتیجه برسی.خدا کمکت کنه.منم به خاطر بچه هام رفتارش رو‌ تحمل میکنم ...

من نوع شخصیتم جوری هست که صبورم.عدالت رو رعایت میکنم.به شدت براش قناعت کردم.تا صاحب خونه و ماشین شد.همون لحظه که من سختی میکشیدم.دور دور مهمونی اش.من میگفتم بریم فلان جا دلمون پوسید.داد و بیداد و قهر.زنگ به مادرم میزد.زنگ به برادرم.آبرو ریزی.بعد همون حرف منو چهار روز بعد جاریم میگفت بریم فلان جا.فوری برنامه ریزی سفر و خرج همه رو میداد.الان کمی بهتر شده و با خانواده اش قطع ارتباط کردم.ولی هنوز دو سال نشده میخوان آشتی کنن با هر بهونه ای.ولی من دیگه دلم از سنگ شده.حوصله خودمم ندارم.کلی افسردگی و اضافه وزن.تازه دوباره باشگاه ثبت نام کردم.دارم برای خودم زندگی میکنم.ماشین به نام خودم هست.هر لباسی بخوام میخرم.محاله دوباره براش قناعت کنم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز