2777
2789
عنوان

به خاطر بیماری برادرم مجبور شدم زندگی و همسرم رو ترک کنم و طلاق

| مشاهده متن کامل بحث + 209419 بازدید | 1060 پست
اون پشیمونه و میگه برگردیمولی هم من دیگه بهش اعتماد ندارم و هم مشکل برادرم هست

خب برگرد شاید زندگیتون رو به راه شد شاید سرش به سنگ‌خورده حداقل به خاطر بچت و خودشما هم میگی قصد ازدواج مجدد رو ندارم حداقل برو با بچت زندگی کن فک کن اون نیست 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

خیانت خیلی بدهاما تصمیماتت نشون میده شما هم خیلی منطقی و عاقل نیستیبنده خدا در اخر همون بچت سرمایه ز ...

اره میدونم

برای منم مهم ترین چیز پسرمه‌

اما نمیدونم برادرم رو چیکار کنم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
مشکل مالی نیستمیتونیم براش پرستار بگیریمولی اون میخواد که من پیشش باشم

بیخود میگه ولش کن برو دنبال بچت تو درقبال برادرت وظیفه ای نداری ولی در قبال بچت چرا نه تنها این دنیا اون دنیا هم باید جواب بدی چرا بچت به خاطر برادرت رها کردی 

ببخشید ولی من اگر یه روزی خواهر برادرم بهم بگن پیش بچت نرو و پیش ما بمون اول باهاشون قطع رابطه میکنم میچسبم به خودم و بچم

ببین چشه حودش تورو میبره بیرون فلج نیست چشه بهش بگو دنگ سهمتو بلخش به من که زندگیمو گذاشتم برات ببین ...

همین الان میگه از ارث و میراث حرف نزن

تو که بمیری میرسه به همسرسابقت و اون توله اش😞

همیشه به خاطر پول و ارث و میراث جنگ داشت

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
خب برگرد شاید زندگیتون رو به راه شد شاید سرش به سنگ‌خورده حداقل به خاطر بچت و خودشما هم میگی قصد ازد ...

نمیتونم برم باهاش زندگی کنم 

از برادرم دوره

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
میدونمولی من همیشه دلسوزی میکنم برای مردای بی لیاقت

بچت مهمه عزیزم ترو خدا بچت رو بچسب

برادرتم خودخواه و نفهمه من نمیدونم بیماریش چیه هرچقدرم حاد باشه نباید انقدر خودخواه باشه و تیشه به ریشه زندگیت بزنه

انقدر ضعیف نباش برگرد بالا سر بچت 

اینهمه وقت پیش برادرت بودی خواهری رو حقش کردی 

بهش بگو تو برادرمی عزیزمی اما من بچم و نمیتونم دور بندازم به خاطر تو

چحور مادری هستی به برادری که بچت میگه توله سرویس میدی؟؟؟؟؟؟؟

من عاشقه برادرمم انقدر که بهش فکر میکنم گاهی اشک تو چشمم جمع میشه اما بخواد به بچم حرف بد بزنه نگاه تو قورتش نمیکنم


چقد نامفهوم‌..فقط من دکمه ی فهمم آف شده یا بقیه هم همینن!

من نه تنها نمیفهمم عصبی هم شدم

شروع رژیم2۵ مهر  با وزن 79کیلو، وزن هدف اول:۷۰  🖤 وزن هدف دوم: ۶۷  🖤  وزن هدف سوم:۶۵ 🖤 وزن هدف آخر:۶۳🖤

نمیتونم برم باهاش زندگی کنم از برادرم دوره

برادرت ول کن مگه برادرت فقط تو رو داره بره اصلا پرستار بگیره اگر هم از لخاظ روحی روانی مشکل داره باید بره اسایشگاه بستری بشه تو برو پی زندگیت و بچت میخوای پسرت ایندش مثل برادرت بشه

برادرم از بچم بدش میادمیگه توله اون رو نمیخواد ببینه😞

برادرت انقد سلامت که ب بچه ی خواهرش این حرف میزنخ..خواهری ک زندگیش پاش گذاشت...عجیب یه ادم مریض ک درمان نمبشه انقد قدرتمند باشه ک بجای قدرشناسی نذاره خواهرش بچه اش ببینه...خودت از برادرت میترسی؟؟برادرت مشکل اعصاب داره؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز