مریض شدم از دستش تیروئید گرفتم میدونم بخاطر اعصابمه همش حرف مردم براش مهمه همش دخترای مردم رو میزنه تو سرم کوچیکترین کاری تو خونه اشتباه انجام دادم تا یک هفته سرزنش و سرکوفت داره فحشم میده رو اعصابم میره خودشو منو دوتا جهنمی میکنه بخدا حالم بده از اعصاب خوردی زیاد دست چپم بی حس میشه تیروئید گرفتم موهام میریزه خودشم هی منو میبره آزمایشگاه ولی دو روز فقط رفتارشو درست میکنه بعضی روزا آرزوی مرگشون میکنم ولی همیشه آرزوی مرگ خودمو میکنم خواستگار خیلی دارم ولی هیچکدوم درست درمون نیستن دلم نمیخاد از یه جهنم برم تو جهنم دیگه اون اقوام هایی ک طلاق گرفتن همش میترسه ما مث اونا شیم هی مارو با اونا مقایسه میکنه دم به دیقه با کوجیکترین شوخیمون کوجیکترین حرف کوچیکترین کار زندگی واسم زهر مار شده مگه بچه حق نداره گردن پدر مادر دعا کنید بمیرم