منم عاشق یک پسر لر تو دانشگاه هستم و ۱۲۰۰ کیلومتر فاصله داریم😑خیلی مهربون به نظر میاد ولی خیلی غیرتی هست حس می کنم ، یک دانشجوی پزشکی آشنا که تو دانشگاه مون مشغول به تحصیل هست ریکوئست داد منم قبول کردم فرداش تو بیمارستان پسره رو اتفاقی تو داروخونه دیدم😑عین ببر وارد شد با اخم و نفرت نگام میکرد می خواست منو بکشه😐😂خبر مرگم سرفه میکردم وسط کارآموزی رفتم دارو بگیرم اونم که همش در حال تعقیب منه فکر کرد من با اون پسره رابطه دارم اومدم ببینمش ، اصلا ازش ترسیدم واقعا
با این حال کاش منم تاپیک بزنم شوهرم لره😍❤️🥲🥲🥲🥲