کاملشو تاپیک دو تا قبلم گفتم.امشب اتفاقای دیگه هم اضافه شد
خلاصه بگم خواعرشوهرم روز خواسگاری به من و مامانم گفته بود شوهرم ماشین داره.الان از اون روز سه سال میگذره.پریشب خونه مادرشوعرم مهمونی بود و خواهرشوهرم اومد کنار من نشست حرفو کشوند به ماشین و گفت برادرام گفتن ماشین مال بابامونه و باید تقسیم شه.گفتم شما که گفته بودین ماشین مال شوهرمه.یکم من و من کرد و گفت نه ماشینو مامانم خریده
من از همون شب این حرفارو به شوهرم نگفته بودم.امروز صبح دیگه دلم طاقت نیاورد و بهش گفتم.اونم رفته بود به مادرش گفته بود که چرا خواعر این حرفارو به خودم نگفته و رفته به زنم گفته
مادرشوهرم هم زنگ زده به دخترش گفته که این حرفا چی بوده
خلاصه ما عصر بیرون بودیم که خواهرشوعرم زنگ زد کسی بیداره بقیه شو بگم؟