2777
2789
عنوان

داستان من و خواعرشوهرم امروز به جاهای بدی کشید

| مشاهده متن کامل بحث + 1118 بازدید | 63 پست

پس به مادرشوهرت بگوخسته شدم همش شوهرم توخونه غرمیزنه بهم که به من چه خواهرموباید ببرم اینوریااونورمگه خودش شوهرنداره بگوبخدااوندفعه دعوت بودم خونه عموم شوهرم یه لقمه نخورد وپاشدو....بگوشوهرم میگه منکه این ماشین روهم واسه مادرمیخوام که خریدی داشته انجام بدم هم تودستم باشه حالا انگارنخورده این سیصدتومن هستن

گاهی انسانم آرزوست

اسی ببین منم پدرشوهرم پولدارولی ازشوهرم چندین سال پول میگیره بعدبرادرشوهرم تویه خونه ازپدرشوهرم مجانی نشسته اونوقت مامستاجریم بعدهمون پدرشوهرواسه برادرشوهرم ماشین خرید که اینورواونورببرتشون برادرشوهرم ماشین وفروخت رفت یه ماشین گرونترخرید الان حتی مادرشوهروپدرشوهرم جرات ندارن بگن مارویه مسافرت ببرتواون بازه که ماشینوفروخت خودشوزنش یه دعواالکی کردن که  دهن همه روببندن که توزندگیشون اختلاف افتاده ...

گاهی انسانم آرزوست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

اونجاکه بحث تقسیم زمیناشدشماسکوت میکردی نباید بهش حق میدادی که الان انقدرپروبازی دربیاره

من دیشب تا ساعت هفت صبح بیدار بودم.هفت خوابم برد تا همین الان.به خدا هر چی فکر کردم من اون حرفو نزدم و خواعرشوهرم داره از خودش درمیاره.تصمیم گرفتم به شوهرم بگم تکلیف ماشینو مشخص کنه و اگه ماشین برا ما موند از این به بعد هر چقد میخواد خواهرشو ببره اینور اونور.ولی تو این بردن آوردنا هیچ حرفی از خونمون از این که چی میکنیم کجا دعوتیم چی خوردیم و... نگه.و هیچوقت هم منو مجبور نکنه که با خواهرش رفت و آمد صمیمی داشته باشم و در حد سلام علیک با خواهرش حرف میزنم از این به بعد چون خواهرش پر حاشیه است.دیگه نمیدونم خوبه یا نه.چون ما تو این سه چهار سال همیشه فقط و فقط یک بحث داشتیم اونم خواهرش بوده.خواهرش به شدت هر موقع همو میبینیم همه رو بهم میندازه ولی شوهر من بهش رو میده 

و اینکه مادرشو رم هم دیدم بگم چون اون شب خواهر حالش بد بود من دیگه چیزی نگفتم ولی واقعا بده که این حرفارو از خودش درمیاره و فهمیدم بهم دروغ گفته اصلا از زن چهل و پنج ساله بعید بود این کارا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792