اگ الانم باهم خوبیم حرف میزنیم دعوا نگرفتیم بخاطر سکوت مراعات منه تو خودم ریختم ک بیینمش همه حرفامو بگم ولی اون فکر میکنه هیچ اتفاقی نیفتاده من حالم خوبه...
تظاهر ب خوب بودن میکنم
بهم گف ببخشید کارام زیاده میخاسم برات برا روز دختر یچی بخرم نتونسم بیام بیرون منم گفم نه نخر من راحت نیستم دلم نمیاد پول خرج کنی
گف واس ولنتاین ک حتما باید بگیرم ولی دلمم براش میسوزه فکر نمیکنه میخام دفعه بعد چیا بگم ممگنه تموم شه همه چی ولی منم چاره ای ندارم
میشه عکسشو بزاری من ندیدم
عکس خودتم بزار
چند روز باهاش سر سنگین شو زود پیام نده زود جواب پیام نده بار اول زنگ زد جواب نده بگو دستم بند برای بار دوم زنگ زد جواب بازم زود جواب نده
اگه اومد پرسید چیشده ؟ناراحتی؟ یه امیدی بهش هست
اگه نیومد بگو میخام بیست روز ازت فاصله بگیرم اگه گفت چرا نه من نمخام جدا شم دوست دارم یه امیدی هست ولی احتمال درست بودنش فقط خدا میدونه
اگه موافقت کرد گفت فاصله بگیر بدون هیچ التماسی فاصله بگیر از همه جا انفالو کن اصلا زنگ نزن تو این بیست روز سراغش نرو دنبالش نباش عکساش نگاه نکن فقط ببین خودت چی از زندگیت میخای اولیت هاتت چیه بعد دیگه میدونی باید چی کار کنی
اگه بعد بیست روز اول اون اومد سراعت یه چراغ امید داری
اگه نیومد امیدت کمتره و قاطعانه خداحافظی کن
ولی سعی کن دیگه خودتو پیگیرش نشون ندی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
51 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز