چند وقته میگه بیا بچه دومی رو بیاریم من هر دفعه میگفتم امادگیشو ندارم اونم هی بحث میکرد تا من پامیشدم از اتاق میومدم بیرون که دعوا نشه
دیشب گیر داده بود تا قبل از عید اقدام کنیم من باز گفتم نمیتونم کشش ندارم یهو به شدت عصبانی شد گفت زیادی بهت رو دادم مگه دست تو هست من گفتم پس دست کیه بدن خودمه اینو که گفتم زد تو دهنم😭 همون موقع فهمید چه غلطی کرده گفت ببخشید من هیچی نگفتم فقط رفتم تو سالن خوابیدم کل شب گریه کردم
الان چجوری رفتار کنم؟ خیلی خستم از صبح کلی بهم پیام داده معذرت خواهی و قولای الکی
میزدی نقطه حساس بفهمه دنیا دست کیه
بهونه کن بگو با این غلطی ک کردی عمرا بچه دوم و بیارم
اگ کمکت میکنه تو بچه داری بیار
هیچی نگو سرسنگین باش خودش فهمیده چ غلطی کرده مگ زوریه بچه اوردن
خخخ وای خدا این دعوا هارخیلی شیرینیه کاش همیشه دلیل ذعوا های همه این باشه
و عن شوهر و عن شوهر نباشه😂
نمیدونم چی بگم اگه دلت خنک میشه بگو منم همونطور بزنمت بعد بشینیم حرف بزنیم
اصلا نیار ولش کن
بچت چن سالشه؟؟؟؟
بچه ت چن سالشه؟!
بچه ک میخواد از پس خرجیش برمیاد؟ واقعا چ طرز فکر کثیفیه ک زن رو ب چشم ی ماشین جوجع کشی میبینن حتما برید مشاور تا مشاور روشنش کنه ک با توافق دوطرف بچه دار شدن صورت میگیره
اشتی نکن زود.
نزار فکر کنه اگه تکرارش کنه بازم میتونه زود. باهات اشتی کنه
خوشبحالت اسی من ارزو دارم شوهرم راضی بشه واسه دومی ولی نمیشه. دعاکنید شوهرم راضی بشه بچه دوم بیارم.
ولی کارشوهرت خیلی بد بوده بخاطر بچه دارشدن این کارکرده
بهشم بگو وقتی نه ماه بچه تو بدن من زندگی میکنه تا دو سال خوابم کاملا بهم میخوره تا سه سال وابستگی تمام ب من داره و بعد اونم داستانای دیگه پس کی باید نظر بده
اگه حمایت میکنه پرستار میگیره شب بیداری ها کنارته بیار
