منو همسرم با هم دوست نبودم قبلش، یکم سنتی طور ازدواج کردیم
شوهرم یه هفته ده روز اول هرچی بوسم میکرد و بغل اینا من زیاد خودمو مایل و مشتاق نشون ندادم اونم برای اینکه من اذیت نشم زیاد خودشو بهم نمیچسبوند
بعد از یه مدت که بهش یکم علاقه مند شدم
یه شب خونشون خوابیده بودم قبلش به خودم خیلی رسیده بودم و.. گفتم حالا برم شب موقع خواب بغل و بوس و اینا داریم ایندفعه منم همراهی میکنم شاید چیز شد...
شب موقع خواب شد شوهرم گف بیا یکم فیلم نگاه کنیم فیلمو دیدیم این آقا بدون هیچ واکنشی خوابید، منم عصبی شده بودم تا ساعت سه ربع کم شب حرص خوردم بعد خجالت و گذاشتم کنار بیدارش کردم گفتم چرا منو بغل نمیکنی بخوابی اونم خندش گرفت بغلم کرد و....