خجالتهای اوایل عقدبیاین بگین دلمون واشه😄

همین که من تاپیکت رو باور میکنم راست میگی،کافیه🤣🤣😎😎😎

من که لذت بردم از اتفاقات تو

قربونت بشم عزیزم😂😍😍💚💚💚💚

من به جای اون خانوم کلی عصبی شدم 

چجوری نمی‌تونی درک کنی که داریم درباره‌ی سال‌ها پیش و دختری که تو خانواده‌ی سنتی بزرگ شده حرف می‌زنیم؟ 

بعد هم گفتن عقاید با برچسب زدن فرق داره

شما حق دارین خود این موضوع رو تحلیل کنین و عقایدتون رو دربارش بگین (تازه اگه اون خانوم و بقیه میلی به شنیدنش داشته باشن) ولی حق ندارین برچسب عقب مونده و ... بزنین 

رفتارتون خیلی حس بدی به من و باقی کاربرها داد 

ما سر همین بوسهای پشت فرمون یه ماشین دادیم رفت، شانس آوردیم خودمون موندیم😂😉 ولی یادش بخیر، واقعا هم به یاد موندنی شد

شما یه دستی سرما بکشید بعدا میایم صحبت میکنیم

الهیییییی😂😂 چه شوهر با مزه ای

یادش بخیر شبی که عقد کردیم یه جشن کوچیک داشتیم بعدش خانواده همسرم داشتن میرفتن همسرم بدجوری هول شده بود رفت با بابام دست داد گفت دست شما دردنکنه خیلی خوش گذشت😑

بابای منم خیلی شوخ و بی پرواست اصلا هیچیو رعایت نمیکنه گفت چی خوش گذشت تو که همش سرت پایین بود حتی زنتو هم ندیدی...همسرمم داشت مثل دوش حموم ازش عرق شرم میبارید اومد بره بیرون بابام گفت:کجا؟این دخترو من عقدش نکردماااا بیا دست زنتو بگیر بردار ببرش مادرزنم منو خیلی حرص داده بود قسم خورده بودم بعداز عقد نذارم دامادم مثل من حرص بکشه...

بعد شب شوهرم همش بهم میگفت:ببین نیازی نیست خجالت بکشی بابات خودش اجازه داده...(انگار مثلا اجازه بابام حکم شاهنشاهی چیزیه🤣)

روز عقدمون  بعد از خوندن خطبه عقد گفتن دستاتون  رو بزارید رو هم کیکو ببرید هرکاری میکردیم شوهرم دستمو نمیگرفت اینکارو کنه  چون به نامحرم دست نمیدادیم هردومون واقعا سختمون بود  منم جلو صدنفر ادم دستشو محکم کشیدم کاردو گرفتم بافشار کیکو بریدم  حالا من عصبی بودم اونا میخندیدن 

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣وای این خیلی خنده دار بود فازتون جی بود اون موقع

من که خجالتی نبودم😛

عاشق بابات شدم 😂😂

متاهل ها چه شیطون بلاهایی بودین و رو نمیکردین 🤣🤣😂😂

شوهرمم عاشقش شده بود🤣 کل شب همه اش میگفت دم بابات گرم عاشقش شدم حس میکردم هربار منو بوس میکنه بابامو میبینه🤣🤣🤣

وای چقد اعصاب خورد کنی.ندیده ازت بدم اومد خیلی خیلی رو‌مخ و گوشتلخی.امیدوارم ادمای‌ مثل شما هیچوقت ب‌تور کسی‌نخورن .بنده خدا رو پشیمون کردی از حرفی ک‌زد

من خاطره شو خوندم خنده م گرفت اما شما بهش میگی عقب مونده.ک‌ذهن خودت عقب مونده ست ب دیگران نسبت میدی

خدایی شوهرت از بندگان شایسته ی خدا بوده. همچین پدر زن فهمیده ای کم گیر میاد😂😂