من و شوهرم اختلاف سنیمون چون زیاده شوهرم خیلییی پخته بود
و پرووو😂
همون شب خواستگاری که میخواستیم از اتاق بیایم بیرون یهو گفت وایستا ی لحظه ببخشید تواناییت چقده من ۷ تا بچه میخوام😐😂
منم کپ کرده بودم بعد ی لحظه نگاش کردم گفتم ببخشید من هنوز تجربه چیزیو نکردم که تواناییمو بسنجم زود اومدم بیرون حالا بهش میگم خودش میخنده
بعد عقدمونم که راهمون دور بود اون از شهرشون اومد شهر ما
بعنی تا صبح تو ماشینن..🙊حالا من هی اب میشم خاک میشم اقا کار خودشو میکرد چقد خجالت کشیدم تا صبح از ترسش خوابم نبرد شب اولمون😂