بزار چندین تا مثال بزنم به چشم دیدم
پسری بود خیلی معمولی با یه دختر خیلی باکلاس و خوشگل دوست شد اول خواست باهاش ازدواج کنه اما چون خانوادش دختری رو که دنبال اینکارا باشه مناسب نمیدیدن منصرفش کردن
یا دختر و پسری بودن هم پسره خوب بود هم دختره
خانواده پسره هم یکم آزاد بودن با این چیزا مشکل نداشتن
پسره هم دید دختره خوشگله و پولداره از دستش نداد اومد خواستگاری
یا باز دختر و پسری بودن خانواده پسره از دخترایی که اهل دوستی بودن خوششون نمی اومد پسره هم سرتر بود
دختره اول با زبون بازی و ... زن پسره شد
اما بعد یکی دو سال تازه چشمای پسره باز شد و کارشون به طلاق کشید